چگونه از نظر فكري جوان بمانيم ؟
Mary Mullett
آلكساندر گراهام بل ، دانشمند و مخترع معروف ، در سن هفتاد و پنج سالگي بود كه يكي از آشنايان نزديك به او در باره اش چنين گفت : « جالب توجه ترين چيز در مورد دكتر بل اين است كه او داراي ذهني جوانتر از كساني است كه نصف عمر او را دارند . بنظر ميرسد كه او از نظر فكري به چشمه فياض جواني دست يافته باشد كه تا اين درجه زيرك و چالاك مانده است . »
من نظرات دكتر بل را در مورد اينكه «چگونه بايد مطالعه كرد تا بهتر ياد بگيريم» با يك مرد بسيار سرشناس داراي تحصيلات عالي درميان گذاشتم . آن مرد با تأكيد گفت : « اگر كسي اين قواعد را دقيقاً رعايت نمايد ، بيشتر مطالبي را كه ميخواند بخاطر خواهد سپرد . اين دستورات براي هر سن و مرحله از عمر كه باشد ميتواند راهنما و مؤثر باشد .»
دكتر بل گفته است : « البته ، پرورش ذهن فقط يك مسئله بخاطر سپردن اطلاعات نيست . ذهن بايد راهنماي پرورش خودش بر مبناي وسيع تري باشد . و اين عمل ممكن نيست مگر خود تفكر نمايد . ذهني كه در پي استدلال نباشد بي فايده است . من در مورد خودآموزشي بسيار انديشيده ام و به اين نتيجه رسيده ام كه ممكن است آنرا شما « اصول سه گانه » بناميد . اين اصول عبارتند از : نگاه كن ! بخاطر بسپار ! مقايسه كن !
اولين اصل هر آموزش حقيقي اين است كه اطلاعات را واقعاً در ذهن خود مجسم كنيد. اگر اين عمل را انجام ندهيد ، چيزي نخواهيد داشت كه بر اطلاعات خود بيفزائيد. آنچه را كه مشاهده نموده ايد بخاطر بسپاريد . اين اطلاعات را مورد مقايسه قرار دهيد و متوجه خواهيد شد كه در مورد نتيجه آن مي انديشيد . اين نتايج علم و معلومات حقيقي خواهند بود و به شما تعلق خواهد داشت .
اين همان چيزي است كه جان باروخ را طبيعي دان بزرگ و جي. پي . مورگان را يك سرمايه دار بزرگ و ناپلئون را يك سردار بزرگ نموده است . اين سه اصل پايه و اساس همه آموزش ها است و حسن آن اين است كه با آموزشي كه بدين نحو حاصل ميشود شخص رياضت نميكشد بلكه لذت ميبرد .
وقتي شما يك رمان پليسي را ميخوانيد عملاً بدون اينكه آگاه باشيد ، مشاهده ميكنيد ، بخاطر ميسپاريد و مقايسه ميكنيد و سپس نتيجه گيري ميكنيد . عملاً اغلب افراد از خواندن چنين كتابهائي لذت ميبرند چونكه در هنگام مطالعه عملاً در ذهن خود وقايع را مشاهده ميكنند ، آنرا بخاطر ميسپارند و آنها را مورد مقايسه قرار ميدهند و سعي ميكنند نتيجه صحيح و منطقي از آن بگيرند.
در مورد علوم هم ما ميتوانيم درست همين روش را بكار بريم ، حتي ميتوانيم از انجام آن لذت ببريم . علاوه بر اين در تعقيب و پيگيري علم ما چيزي را بدست ميآوريم كه براي سعادت بشر ارزش خواهد داشت .
بهر جهت با يادگيري ما دريچه اي را باز ميكنيم كه از ميان آن ميتوانيم چيز هاي جالب توجه اي را ملاحظه كنيم . آيا هرگز براي يافتن معني كلمه اي به كتاب لغت مراجعه كرده ايد و آيا معاني ديگري كه آن كلمه ربطي بكار شما ندارد توجه اي كرده ايد ؟ من هم بهمين نحو عمل ميكنم فقط چيزي را كه مربوط به امر مطالعه من است مورد استفاده قرار ميدهم و حواشي آنرا در نظر نميگيرم تا بهدف خود كه همانا مفهوم يا نتيجه غائي باشد دست يابم .
ما ساده ترين عمل را بدون استعانت بعضي از اصول علمي نميتوانيم انجام دهيم و هيچ چيزي جالب تر از اين نيست كه اين اعمال ساده را مورد دقت قرار داده سعي نمائيم چيزي از آنها درك كنيم .
در مورد رفتار با كودكان ، اصل عمده اين نيست كه به آنها همه چيز گفته شود ، بلكه بايد آنها را ترغيب نمود كه خودشان پاسخ مجهولات را بيابند . اگر نتيجه گيري آنان درست نباشد به آنها نگوئيد كه اشتباه كرده اند ، پاسخ درست را به آنها نگوئيد. از آنها سئوالات ديگري بنمائيد كه اشتباه آنان را نشان دهد و بدين ترتيب آنها را ترغيب نمائيد كه تحقيق و جستجوي بيشتري نمايند .
فرض كنيم شما ميخواهيد به كودكي چگونگي تشكيل بخار و تراكم آنرا ياد دهيد. ميتوانيد به او بگوئيد كه در هوا ذرات كوچكي از آب وجود دارد كه در نتيجه بازدم ما از ريه هاي ما در هوا پخش شده است و اين بخار آب در تحت شرايط معيني متراكم شده دوباره تبديل به آب ميشود . به عبارت ديگر شما به كودك نتيجه كلي را داده ايد كه ديگران در آن دقت كرده و پاسخ آنرا يافته اند و از كودك ميخواهيد كه اين امر را بخاطر بسپارد .
اكنون فرض كنيم شما به او چيزي نگوئيد و فقط از او بخواهيد كه در يك ليوان نفس بكشد . او متوجه بخار روي ديواره ليوان خواهد شد . از او سئوال نمائيد كه اين رطوبت از كجا آمده است . بگذاريد در خارج از ليوان نفس بكشد و به او بگوئيد كه دو ليوان را كه يكي گرم و ديگري سرد است بر دارد و در هر دو تنفس كند . بگذاريد اين عمل را روي سطوع ديگر هم انجام دهد . در كليه اين موارد بجاي او فكر نكنيد و پاسخ مسئله را به او ندهيد . او را وادار كنيد كه مشاهده كند چه اتفاقي افتاده است . او را تحريك كنيد كه نتايج مختلفي را كه ديده بخاطر بسپارد و با مقايسه آنها نتيجه غائي را بگيرد.
فكر ميكنم كه خود آموزشي يك كاري است كه بايد تا پايان عمر ادامه يابد . با بكار بردن ذهن و با استفاده از اصول سه گانه مطرح شده خود آموزشي محقق خواهد شد .