آيا علم ميتوان سالهاي مفيد عمر ما را طولاني تر كند ؟
Alfred Maisel
قرنها بشر در آرزوي يافتن اكسير جواني بوده است : آب حيات يا اكسيري كه بتواند پيري را به تعويق انداخته دوران جواني را طولاني تر كند .
امروزه بجاي خواب و خيال ، دانشمندان با كوشش بسيار در رسيدن به اين هدف تلاش ميكنند . زماني ، هر كس چنين ادعائي ميكرد به او ميخنديدند در حاليكه اكنون اميد بسيار هست كه بتوان طول عمر طبيعي انسان را به صد سال يا حتي بيشتر افزايش داد .
تا چند سال پيش ، خيلي از دانشمندان معتقد بودند كه موجودات زنده داراي يك عمر " طبيعي " مشخص و ثابتي هستند كه توسط يك ساعت بيولوژيكي دروني تنظيم و كنترل ميگردد . اگر شانس با ما بود ، وراثت به ما فنر كوك بلند تري اعطا ميكرد و با جلوگيري از حوادث احتمالي عمر نسبتاً طولاني تر تصيب ما ميشد .
اين فرضيه به شدت در نتيجه يك سري آزمايشات بعمل آمده توسط دكتر كليو ماين مك گي استاد تغذيه دانشگاه كرنل رد شد . او آزمايشاتش را با يك دسته بزرگي از موشهاي سفيد كه تازه از شير گرفته شده بودند شروع كرد و آنها را به دو دسته تقسيم نمود . به يك دسته جيره غذائي استاندارد كه مقدار زيادي در آن قند و چربي خوك بود داد و گذاشت هر قدر دلشان ميخواست بخورند . آنها بعد از كذراندن عمر طبيعي نوع خود كه در حدود دو تا دو و نيم سال بود مردند . پير ترين آنها در نهصد و شصت و پخجمين روز مرد .
دكتر مك كي به دسته دوم نيز همان غذاي استاندارد شده را بدون اضافه كردن چربي خوك و قند داد . رشد آنان عقب افتاده بود ، ولي از نظرات ديگر رشدشان طبيعي بود . سرانجام گذاشتند كه آنها هر قدر كه دلشان ميخواند غذا بخورند . بعد از 300 تا 600 يا در بعضي موارد 900 روز آنها رشد خود را باز يافتند و به بلوغ رسيدند . تقريباً تمام اين گروه هنوز پس از 1000 روز مانند موشهاي جوان فعال بودند يعني حتي خيلي بعد از آن كه موشهاي دسته اول مرده بودند و پير ترين آنها 1400 روز عمر كرد .
سالها بعد پژوهشگران نتايجي را كه دكتر مك گي بدست آورده بود مورد تأييد قرار دادند و اهميت نتايجي كه بدست آورده بود براي هيچ كس جاي ترديدي باقي نگذاشته بود . او ثابت كرده بود كه وراثت تا حد معيني در طول عمر جانوران تأثير ميگذارد . تغير در نوع تغذيه جانور ميتواند مدت ميان سالگي سلامت را افزايش دهد و اين امر در موشها صد درصد مؤثر واقع شده است .
پژوهشگران ديگر ثابت كرده اند كه حتي در صورت كم كردن مقدار متوسط غذا ميتوان كاهش فراواني در بيماري ها داد و در نتيجه عمر جانوران مورد آزمايش را افزايش داد . اين پژوهشگران يك نوع غذا را بدو گروه موش خورانيدند ، ولي اجازه داند آنهائي كه در گروه الف بودند هر چه ميخواهند بخورند . تقريباً تمام موشهاي موجود در گروه الف مبتلا به غدد در قلب و ضايعه كليوي شده بودند و اين پديده قبل از اينكه اين موشها به سن 850 روزه برسند بوقوع پيوسته بود . از طرف ديگر موشهاي موجود در گروه ب را اجازه دادند يك كمي بيشتر از نصف آنچه را كه موشهاي گروه الف خورده بودند غذا بخورند . در سن 850 روزگي تعداد بسيار كمي از اين موشها عوارض ناشي از بيماري نشان دادند و متوسط سن آنها از موشهاي فربه 200 روز در موشهاي نر و 350 روز در موشهاي ماده بيشتر شده بود .
دانشمندان از خيلي قبل ميدانستند كه اگر جانداري در معرض تشعشع قرار گيرد عمرش كوتاه خواهد شد . خرابي و فساد در اين موارد با يونيزه شدن سلولهاي انجام ميگيرد كه حاصل آن ملكولهاي بسيار پر واكنش عريان مي باشد كه موجب واكنش هاي زيان آور در بافتهاي زنده بدن ميگردند . به منظور جلوگيري از اين اثر زيان آور پژوهشگران سعي نمودند كه فرد قرباني در معرض تشعشع را با مواد اكسيد كننده كه خيلي سريع با راديكال هاي آزاد در هم مي آميزند معالجه كنند .
در سال 1958 دكتر دنهام هارمن كه در آنوقت در آزمايشگاه اتمي دانشگاه كاليفرنيا مشغول كار بود مشاهده كرد كه راديكال هاي آزاد بوسيله فرايند متابوليسم عادي بدن نيز ايجاد ميگردند و از اين امر سخت متعجب شد . او تصور ميكرد كه اين فرايند ممكن است يكي از اساسي ترين علل پير شدن باشد . بمنظور اينكه در مورد اين فرضيه اش آزمايشي كرده باشد از موشهائيكه نسبت به موشهاي ديگر كمتر عمر ميكردند براي بررسي خود استفاده نمود . با غذاي استاندارد شده اي كه باين دسته از موشها داد عمر متوسط آنان 6/7 ماه شد ولي موشهائي كه با همان غذا باضافه ماده ضد اكسيد كننده تغذيه شدند داراي سن متوسط 5/10 ماه شدند .
آيا اين يك امر اتفاقي بود ؟ بمنظور پاسخ اين سئوال ، دكتر هرمن يك سري آزمايش با دو گروه از موشها و با مواد ضد اكسيد كننده مختلف انجام داد . در هردو گروه فرايند پيري بخوبي مشخص شد . در يك گروه عمر موشها 15 در صد و در كروه ديگر 26 درصد سن آنان افزايش يافت .
بيشتر از پنجاه سال قبل ، دكتر ويگل ورث استاد رشته زيست شناشي دانشگاه كمبريج كشف كرد كه در حشرات يك نوع هرمون عجيب "جواني " بوسيله يك غده بسيار كوچك ترشح ميگردد و پيري را تا زماني كه حشره به رشد كامل برسد متوقف ميكند . پس از آن ترشح آن غده متوقف ميشود و حشره شروع به پوست انداختن مينمايد . درست قبل از اينكه بصورت يك حشره بالغ شود ، غده مذكور دوباره شروع به كار مي نمايد و اعضاي تناسلي و تخم گذاري شروع به فعاليت مي نمايد .
از آنجا كه فقط حشرات داراي اين غده ميباشند ، هرمون جواني سالها براي دانشمندان يك امر اسرار آميزي بود ، ولي در سال 1959 پروفسور كارول ويليامز استاد دانشگاه هاروارد ، ماده اي را كشف كرد كه قبلاً كسي آنرا نشناخته بود . او اين ماده را از موش نوزادي استخراج كرد و آنرا به حشره ايكه آماده پوست اندازي بود تزريق كرد . با كمال تعجب مشاهده نمود كه ماده استخراج شده درست همان اثر به تعويق انداختن پيري را روي حشره مورد آزمايش داشت .
پس از اين آزمايش يك سري كشفيات غير قابل انتظار بوقوع پيوست . ماده به تعويق انداختن پيري عيناً در استخوان ، جگر ، ياخته هاي غدد فوق كليه گوساله نيز ديده شد . پس از آن معلوم شد كه اين ماده در پلاسنتا ( رشته ايكه توسط آن غذا از بدن مادر به جنين انتقال ميابد ) و غدد تيموس انسان نيز وجود دارد .
دانشمندان براي كشف چكونگي عمل كرد موادي كه ميتوانند پيري را در حيوانات بزرگتر بتعويق بيندازند راه درازي را در پيش دارند . اما خيلي واضح است كه اين مواد باعث ميگردد در جوانان جراحات وارده خيلي زود التيام يابند در حاليكه همين جراحات در سنين بالاتر مدتها بطول ميانجامد كه بهبود يابد .
در مركز تحقيقات علل سالخوردگي واقع در بالتيمور آمريكا تكنيك بينهايت ظريف جراحي بكار برده شد تا يك سوسك گرمابه پير را با يك سوسك گرمابه جوان ديگر مانند دوقلو هاي سيامي بهم پيوند زدند . معمولاً يك سوسك گرمابه جوان وقتي پايش را از دست ميدهد ميتواند پس از مدتي پاي ديگري جايگزين آن كند . سوسك پير بعد از آخرين پوست اندازي خود ديگر قادر به اين كار نيست . ولي نتيجه اين پيوند نشان داد كه سوسك پير پائي را كه از دست داد درست مانند سوسك جوان پاي ديگري جايگزين آن نمود . بعبارت ديگر سوسك جوان پيوند زده با سوسك پير كمبود هرمون آنرا جبران نموده بود .