جريان خون :
شيمي در عمل -2
قندي كه در چاي خود مصرف ميكنيد ، و پوره سيب زميني كه در هنگام شام ميخوريد مراحلي را شبيه مورد قبلي طي ميكنند . سيب زميني و قند ، هر دو در روده كوچك به گلوكز تبديل ميشوند . اين گلوكز هم اولين ايستگاهش كبد است . اگر گلوكز خون بيش از حد باشد مقدار اضافي آن در كبد تبديل به گليكوژن ميشود و در آن ذخيره ميگردد . و بعداً در صورت لزوم دوباره تبديل به كلوكز شده بمصرف ماهيچه ها ميرسد . در هنگام ورزش كبد ذخائري را كه در مدت بيست و چهار ساعت نموده آماده براي مصرف ماهيچه ها دارد .
چربي يكي ديگر از ذخاير انرژي ميباشد . چربي بعد از اينكه در روده كوچك تبديل به اسيد هاي چرب گرديد بوسيله سيستم لنفاوي جذب ميگردد تا در مواقع ضروري آنرا وارد خون نمايد . در مواقع ضروري هنگاميكه ذخاير كبد از قند تهي شود نياز بدن را از لحاظ تأمين انرژي رفع مينمايد .
روش پروتئيني كه خون با خود حمل ميكند بسيار جالب توجه است . بنظر ميرسد كه هر پروتئين عمل خاص خود را در حمل و نقل دارد – درست همانطور كه در يك قطار راه آهن ، ذغال سنگ عمل مخصوص بخود را دارد . نوعي از اين پروتئين ها بنحوي ساخته شده اند كه فقط وظيفه اش رسانيدن يد به غده تيروئيد است ، ديگري فسفر را به دندانها ، سومي كلسيم را به استخوانها ميرساند .
در تمام اوقات حدود يك ليتر اكسيژن در حال گردش در بدن ميباشد . هموگلوبين ( پروتئين آهن دار) كه بخون رنگ قرمز ميدهد ، حمل كننده اين گاز حيات بخش است . در مواقعي كه اكسيژن بيش از حد وجود داشته باشد هموگلوبين گاز كربنيك آزاد ميكند و مانند اسفنجي اكسيژن اضافي را بخود جذب مينمايد ، اين عمل در ريه ها انجام ميپذيرد . در سلولها عكس اين عمل انجام ميگيرد يعني هموگلوبين اكسيژن خود را به سلولها ميدهد و در عوض گاز كربنيك آنها را جذب مينمايد .
مهمترين و شگفت انگيز ترين قسمت سيستم گردش خون شبكه بزرگ مويرگهاي آن است ، كه نقاط ميكروسكپي بين سرخرگها و سياهرگها ميباشد . از اين مويرگها است كه خون گلبولهايش را بصورت صف حركت ميدهد و در همين نقاط است كه خون وظايف خود را انجام ميدهد يعني تغذيه سلولها و جذب مواد زائد آنها .
حال چگونه اين عمل انجام ميگيرد هنوز موضوع كاملاً روشن نيست ، ولي رئوس مطالب شناخته شده است . هر سلول بدن ما در طشتي از مايع نمكدار زندگي ميكند كه دائم بايد تعويض شود . در اين مقطع ، رگهاي موئين نسبتاً داراي خلل و فرج ميباشند ، بطوريكه اكسيژن خون ميتواند از ديواره آن از يك جهت عبور نمايد ، وگاز كربنيك از طرف ديگر اين ديواره عبور مينمايد. همچنين از مويرگهاي مايعي تراوش ميكند كه در فضاي بين سلولي قرار ميگيرد ، و سلول را درمايع غذائي شناور ميسازد .
همانطور كه ديديم ، خون در سياهرگها مواد زائد مختلفي را با خود ميبرد . بيشتر از همه مواد ديگر ، گاز كربنيك ، آب و اذت است كه در نتيجه متابوليسم پروتئين ايجاد ميگردد. سيستم جريان خون داراي دو زباله دان است كه اين مواد زائد را در آنها ميريزد يعني ريه ها و كليه ها .
براي اندازه گيري سرعت جريان خون در بدن ، دانشمندان نبوغ بسياري بكار برده اند . يك روش اين است كه ماده تلخي را به سياهرگي در قوزك پا و يا آرنج تزريق ميكنند ، سپس با كرنومتر زمانيكه تلخي در دهان احساس شود زمان آنرا تعيين ميكنند. روش ديگر اين كه مقداري مواد راديو اكتيو تزريق ميكنند و توسط دستگاه اندازه گيري كيجر سرعت جريان خون اندازه گيري ميشود. در بيشتر اين آزمايشات اين امر به ثبوت رسيده است كه سرعت جريان خون در بدن تقريباً پانزده سانتيمتر در ثانيه است .
عمل پيچيده باور نكردني كنترل و تنظيم گردش خون توسط اعصاب كنترل كننده رگها كه مركز ان در مغز قرار دارد انجام ميگيرد . تكانه هاي عصبي از اين نقطه خارج ميگردند ، و موجب تنگ و يا كشاد شدن ديواره شريانها ميشوند . در حقيقت عمل آن مانند دريچه خروج آب سد ميباشد .
كنترل كننده هاي كم اهميت تري هم براي شدت جريان خون وجود دارد . بعد ازخوردن غذا ، بيشتر توجه سيستم جريان خون به دستگاه گوارش معطوف ميشود . خون متوجه معده ميگردد و ممكن است كه به مغز كمتر برسد و بهمين علت است كه احساس منگي ميشود . شنا بعد از خوردن غذا ممكن است خطرناك باشد و علت آنهم توجه بيشتر خون بطرف شكم ميباشد و يا بعبارت ديگر عمل شنا باعث ميگردد كه خون كافي به دستگاه گوارش و عضلات نرسد . با توجه باينكه خون متوجه دستگاه گوارش ميگردد خون كافي براي عضلات وجود ندارد و ممكن است كه عضلات منقبض مانده و ياصطلاح بگيرند .
خود خون باندازه گردش خون جالب توجه ميباشد . نگاهي به گلبول قرمز بيندازيم . مقدار تقريبي شش ليتر خون در بدن يك فرد بالغ شامل چندين ميليون از اين دانه هاي بسيار ريز ميباشد . با توجه باينكه اين گلبولها فقط در مغز استخوان ايجاد ميگردند بسرعت شگفت آوري بوجود آمده مييميرند . هفتاد و دو ميليون در هر دقيقه . همانطور كه خون وارد كبد ميشود ، سلولهاي پير كه عمر آنها 120 روز شده است بوسيله انگشتان ميكروسكپي سلولهائيكه مانند ستاره دريائي هستند پوسته آنها برداشته ميشود. بدينوسيله آنها از بين برده ميشوند ، ولي 85 درصد آهن آنرا ميگيرد . اين آهن بوسيله جريان خون به مغز استخوان برگردانده ميشود كه بمصرف توليد كلبولهاي قرمز جديد برسد . در صورتيكه اين عمل معجزه آسا انجام نميگرفت بيشتر ما دچار رنگ پريدگي ميشديم به بيماري كم خوني مبتلا و سرانجام بسوي مرگ سوق داده ميشديم ، چون آهن در غذاي عادي بسياركم است .
ادامه دارذ