Children suck the mother when they are young,
and the father when they are old.
بچه ها در كوچكي مادر را ميدوشند و در بزرگي پدر را .
***
« بيائيد باهم به بوستان مفرح سعدي سري بزنيم و از رايحه خوش گلهايش مشعوف شويم. »
بوستان سعدي – 22
ادامه از قبل
حكايت (قسمت 4 )
زرش داد و گوهر بشكر قدوم
بپرسيدش از گوهر و زاد و بوم
بگفت آنچه پرسيدس از سر گذشت
بقربت ز ديگر كسان بر گذشت
ملك با دل خويش در گفتگو
كه دست وزارت سپارد بدو
وليكن بتدريج نا انجمن
بسستي نخندند بر راي من
بعقلش ببايد نخست آزمود
بقدر هنر پايگاهش فزود
معنـــــــي :
بشكرانه و سپاس مقدمش زر و گوهر بوي بخشيد و از نژاد و تبار و مولد و زادگاهش جويا شد- هرچه پادشاه از سر گذشت و رويداد ها و ماجراهاي زندگي وي سؤال كرد وي جواب داد و پاسخ گفت و در تقرب بحضرت سلطنت از ديگران قدم فراتر نهاد و برتر رفت پادشاه حديث نفس ميكرد و با خود چنين ميانديشيد كه مسند وزارت را باو باز گذارد. اما تفويض رتبه و دستگاه وزارت بوي بايد بتأني و آهستگي و ژرف بيني صورت پذيرد تا گروه مردم و جمع رعايا بر راي سست و انديشه نادرست من نخندند و استهزاء نكنند .
شايسته آنست كه بدستياري عقل سليم و وسيله خرد درست انديش ويرا از آغاز امتحان كنم و فرا خور لياقت و شايستگي و دانشي كه دارد مقام و مرتبت وي را افزون سازم وترقي دهم .
ادامه دارد