Do not burn your house to warm your hands.
براي گرم كردن دستهايت خانه ات را آتش نزن.
بوستان سعدي
در عدل و تدبير و راي ( 14)
ادامه از قبل
چه داني كه همدست گردند و يار
يكي دزد گردد يكي پرده دار
چو دزدان زهم باك دارند و بيم
رود در ميان كارواني سليم
يكي را كه معزول كردي زجاه
چو چندي بر آيد ببخشش گناه
بر آوردنِ كام اميد وار
به از قيد بندي شكستن هزار
نويسنده را گر ستون عمل
بيفتد نبرّد طناب امل
معنــــــي :
چه ميداني و چگونه ايمن تواني بود كه با هم بسازند، يكي بربودن اموال دست گشايد و ديگري راز نگهدارد و بر خيانت دوست ديرين پرده پوشد – آنگاه كه راهزنان از يكديگر ترسند قافله از آنان بسلامت بگذرد و از گزند محفوظ ماند. – كسي را كه از مقام و مرتبت بر كنار سازي چون زماني بگذرد از جرم و خطاي او درگذر.
اميدواري را بمقصود رساندن از گسستن زنحير هزار زنداني و آنان را از حبس آزاد كردن خوبتر و خوشترست – اگر ستون عمل دبير و منشي پادشاه فرود افتد رشته استوار آرزوي وي قطع نخواهد شد .
ادامه دارد