Laws are like cobwebs: where the small flies are caught, and the great break through.
قانون چون تار عنكبوت است : مگس هاي كوچكتر را گرفتار ميكند و بزرگتر ها از آن عيور ميكنند .
بوستان سعدي
در عدل و تدبير و راي (11)
ادامه از قبل
كه گويند برگشته باد آن زمين
كزو مردم آيند بيرون چنين
قديمان خود را بيفزاي قدر
كه هرگز نيايد ز پرورده غدر2
چو خدمتگزاريت گردد كهن
حق ساليانش فرامش مكن
گرو را هرم1 دست خدمت ببست
ترا بر كرم همچنان دست هست
شنيدم كه شاپور دم در كشيد
چو خسرو برسمش قلم دركشيد
معنــــــي :
زيرا مردم ديار بيكانه زبان بنكوهش گشايند و گويند آن سرزمين كه ناكسان و نابكاراني چنين زايد و پرورد ويران و زير و زبر باد- جاه و مرتبت ديرينگان درگاه خود را بيش ساز و حرمت آنان رعايت فرماي زيرا هيچگاه تربيت يافتگان و بركشيدگان بيوفائي و دغلكاري نكنند و نمكخوار نمكدان نميشكند. – آنگاه كه يكي از خدمتگزاران و فرمانبران تو سالخورده و فرسوده و ناتوان گردد حقوق خدمت سنين متمادي او را از ياد مبر- اگر هَرَم و فرتوتي او را ناتوان ساخت و از انجام وظايف خدمت بازداشت تو همانا مانند گذشته بر بخشش احسان توانا و قادري و دست تو گشاده است – شنيدم كه آنگاه خسرو بر مقرري شاپور(شاپور نقاش) خط بطلان كشيد و نام وي را از دفتر وظايف محو كرد شاپور سخني نگفت و زبان بگله و اعتراض نگشود.
1- پيري
2- بيوفائي كردن ، حيله كردن
ادامه دارد