مراقب باش ! زنبوري كه عسل در دهان دارد نيشي هم در دم دارد
بوستان سعدي
در عدل و تدبير و راي (3)
ادامه از قبل
وگر در سرشت وي اين خوي نيست
در آن كشور آسودگي بوي نيست
اگر پاي بندي رضا پيش گير
وگر يكسواري سر خويش گير
فراخي در آن مرز و كشور مخواه
كه دلتنگ بيني رعيت زشاه
زمستكبران دلاور بترس
ار آنكو نترسد ز داور بترس
دگر كشور آباد بيند بخواب
دارد دل اهل كشور خراب
معنــــــــي :
و اگر فطرت و نهاد وي خوي و سجية خدا پرستي و پاسداري خلق نباشد در مرز و بوم وي اميد و آرزو و بوية راحت و آسايش نتوان داشت . اگر در آن كشور پاي بند و بعلت علاقه از اقامت در آن سرزمين ناگزيري به هر چه پيش آيد راضي باشد و اگر مجرد و تنها يا يكه و يگانه سواري بر اسب تند پوئي برآي و بترك آن ديار بگوي و از آنجا كوچ كن و برو و در آن ولايت و ناحيت كه مردمي را از پادشاه آزرده و ملول و گفته خاطر بيني وسعت رزق و خوشي و گشايش مجوي كه نخواهي ديد . از گردنكشان و خود پرستان سخت دل و بيباك و هر كه از ايزد دادار نهراسد بيمناك و بر حذر باش- آن پادشاه كه خانه دل مردم كشور را پريشان سازد هيچگاه جز بخواب و در عالم رؤيا ملك خويش را معمور و آبادان نبيند.
ادامه دارد