ادامه از قبل
حاملگي (1)
J. D. Ratcliff
از ميان ميليونها سلول بدن انسان ، تخمك زن گرچه به زحمت با چشم ديده ميشود بزرگترين سلول بدن انسان ميباشد و اسپرماتوزوئيد مرد كوچكترين آنها است . ظاهراً هر زني در بدو تولد تعداد معيني تخمك بارور نشده براي تمام مدت عمر خود در تخمدانهايش به ذخيره دارد. در حالت عادي از دو تخمدان ماهانه يك تخمك آزاد ميشود . از زمان بلوغ تا وقتيكه تخمك گذاري به پايان ميرسد يعني دوران يائسگي يك زن بين 400 الي 500 تخمك آزاد مينمايند.
قبل از اينكه تخمك از تخمدان آزاد گردد ، يك پيله يا كيسه آبدار در اطراف آن ايجاد ميشود . بتدريج اين پيله بزرگ ميشود تا اينكه بصورت يك حباب بانداره يك مرواريد در آيد . سرانجام غشاء آن كشيده شده ميتركد و تخمك را آزاد ميكند .
تخمك آزاد شده بشكل كره درخشاني است كه بسختي ژلاتين سفت ميباشد . تخمك همه پستانداران – نهنگ – موش – و انسان تقريباً به يك اندازه ميباشند . هر دوميليون تخمك به اندازه يك قاشق چايخوري ميشود .
تخمك آزاد شده از تخمدان مواجه با خطرات بسياري ميگردد. اگر بارور نگردد بعد از بيست و چهار ساعت از بين ميرود . در اين مرحله بحراني سلولهاي پرستار دور آن جمع ميشوند و آنرا محافظت مينمايند . تخمك از تخمدان به طرف مجراي شيپوري شكل فلوپيوس حركت ميكند . مجراي گرم ، مرطوب و تاريك محيط مناسبي براي تخمك آماده ميكند . تخمك به آرامي توسط عضلات خود مجرا جر يان مايع و مژه هاي باريك به جلو رانده ميشود. تمام اين فعاليتها فقط يك هدف دارند و آن راندن تخمك به مكان مناسب جهت برخورد با اسپرم است . در اين مجرا عمل باروري يا لقاح انجام ميگيرد . پس از آن معمولاً تخمك بسوي رحم رانده ميشود.
تخمك فقط مقدار بسيار ناچيزي مواد غذائي – نشاسته ، پروتئين، و قند در خود ذخيره دارد كه فقط ميتواند هشت روز دوام داشته باشد . يعني تا موقعيكه تخمك بارور شده خود را بديواره رحم چسبانيده و از منابع غذائي مادر استفاده نمايد.
از خيلي جهات اسپرماتوزوئيد از تخمك جالب توجه تر است . داراي سر بيضي شكل كوچك و دم تازيانه وار است كه نه برابر سرش ميباشد و بطور غير قابل باوري كوچك ميباشد، احتمالاً يك دويست و پنجاهم يك سانتي متر طول آن است . باوجود كوچكي ، اسپرم ميتواند بوسيله تكان دادن دم خود با مقايسه اندازه اش مسافت بسيار طولاني را طي كند . مسافرت دوازده سانتي متري اسپرم بسوي تخمك برابر با شناي يك نفر به مسافت هشت كيلومتر بر خلاف جريان آب رودخانه است.
اسپرماتوزوئيدي كه توسط يك فرد در هر بار آزاد ميشود بيش از حد تصور زياد است – چيزي حدود پانصد ميليون عدد در هر بار . واضح است كه اين تعداد بسيار زياد حكمتي دارد . بطور كلي محيطي را كه آنها با آن روبرو ميشوند بسيار خصمانه است . مجراي تناسلي زن كه اين اسپرمها در آنجا آزاد ميگردند اسيدي است – در حاليكه اسپرم براي زيستن خود نياز به محيط قليائي دارد. اسپرمها در لحظه آزاد شدن تقريباً بيحركت ميباشند ، در عرض يك دقيقه نيروي عظيمي پيدا كرده و مهاجرت بزرگ خود را آغاز ميكنند.
از پانصد ميليون اسپرم آزاد شده در آلت تناسلي زن چند ميليون آن در همانجا نابود ميشود . آنهائيكه بدهانه رحم نزديك ميشوند رنج و مشقت زيادي را در پيش رو دارند . رحم اندازه گلابي بايد طي شود جائيكه نسبتاً هر لايه بافت آن چون قله اورست براي بشر است . احتمالاً بيشتر از چند هزار اسپرم نميتوانند به هدف بعدي يعني قسمت فوقاني رحم جائيكه دو مجراي فلوپيوس بهم متصل ميگردد برسند و فقط چند هزار به سفر خود در اين مجرا موفق ميشوند برخلاف جريان مايع خصمانه به راه خود ادامه دهند- و قسمتي كه راه عوضي را طي كرده اند از بين ميروند چون فقط يكي از مجرا ها شامل تخمك ميباشد .
گرچه اسپرم فقط ميتواند چند ساعتي را در محيط آلت تناسلي زن زنده بماند ، معهذا بعضي از اسپرمها ميتوانند تا هفتاد و دو ساعت خود را در آنجا زنده نگهدارند و با قدرت تا پايان شنا نمايند . اين سلولهاي كوچك و حساس از كجا اين نيروي عظيم را براي مقابله با اين خطرات بدست مي آورند ؟ هيچكس نميداند .
زمانيكه لازمست اسپرم براي رسيدن به تخمك صرف كند و آنرا بارور نمايد در حيوانات مختلف اندازه گيري شده است . در انسان اين زمان در حدود دو يا سه ساعت تخمين زده ميشود. حدود يك بار از ده بار زن بجاي يك تخمك دو تخمك آزاد مينمايد و اگر اين دو تخمك بارور گردند دوقلو هاي نا مشابه بوجود مي آيند . شواهدي درد دست است كه اتفاق افتاده است گاهي اين دو قلوها از دو پدر جداگانه بوجود آمده اند . اين امر بخصوص در موارديكه دو پدر از دو نژاد مختلف باشند بهتر و واضحتر قابل تشخيص بوده است . گاهي هم يك تخمك بارور شده تحت شرايط داخلي خاص سلول كه علت آن روشن نيست ، دو جنين بجاي يك جنين ايجاد ميكند ، در اين حالت دو قلو هاي مشابه هم ايجاد ميگردند .
وقايعي كه بلافاصله بعد از برخورد اسپرم و تخمك بوقوع مي پيوندد اولين باز در سال1944
توسط دكتر جان راك و ميريام منكين[1] از دانشكده پزشكي هاروارد ، وقتيكه چهار تخمك را بطور مصنوعي بارور كردند مشاهده گرديد. بعد دكتر لندروم بي. اشتل[2] استاد دانشگاه كلمبيا بررسيهاي بيشتري در اين زمينه نمود. تحقيقات اوليه دال بر اين بود كه در حيوانات تخمك جذابيت فراواني براي اسپرم دارد . وقتي اسپرم را به اسلايدي كه تخمك طوصياي دريائي در آن قرار دارد اضافه كنيم عجله سراسيمه واري را بسوي تخمك در زير ميكروسكپ ملاحظه ميكنيم . حدس زده ميشد كه همين اتفاق هم در مورد انسان مي افتد . كشف دكتر اشتل خلاف اين امر را ثابت كرد . او ملاحظه كرد بر خلاف انتظار اسپرمهاي انسان با بي تفاوتي از مجاورت تخمك ميگذشتند.
دكتر اشتل معتقد است كه بارور شدن تخمك در انسان يك امر اتفاقي است ، و اين بستگي به اين دارد كه يكي از اسپرمها بطور اتفاقي با تخمك برخورد كند، ولي به محض اينكه اين برخورد انجام گرفت سفت و سخت به آن ميچسبد.
بيشتر پژوهشگران معتقد بودند كه به محض اينكه سر اسپرم بداخل تخمك نفوذ نمايد دم آن كه فقط در حركت نقش داشته قطع ميگردد. دكتر اشتل كشف كرد كه تمام اسپرم داخل تخمك نفوذ ميكند .
در اثر پژوهشهائي كه در اين اواخر مورد تخمك و اسپرم بعمل آمده اطلاعات بسيار مفيدي كشف شده است و دانش بشري در مورد حاملگي موجب خواهد شد كه زوجهاي بدون فرزند داراي فرزندي شوند كه مدتها در آرزوي آن بوده اند .
ادامه دارد
[1] - Dr. John Rock & Miriam Menkin
[2] - Dr. Landrum B. Shettle