(1) زندگينامه كسي كه هنوز بدنيا نيامده
ماركارت شي ژيلبرت
Margaret Shea Gilbert
ادامه از قبل
براي هر يك از ما زندگي از زماني آغاز ميشود كه اسپرم بسيار ريز پدر با سر بداخل تخمك مادر وارد شده است . تخمك ساكت و آرام با ورود اين مخلوق عجيب به تلاش در مي آيد ، با تكانهاي شديدي از خود بازتاب نشان ميدهد و در عين حال نيروهاي زايش زندگي را كه در سلول تخم انسان به ارث گذاشته شده آزاد مي نمايد . در اين مرحله تركيب اسپرم و تخمك است كه ( سلسله مراحلي كه باروري مينامند ) موجود جديدي بوجود مي آيد كه داراي نيروئي خواهد بود كه توانائي ايجاد تعداد نا محدودي انسان را بنمايد.
در اين مرحله باروري نه تنها وجود يك انسان جديد مشخص ميگردد بلكه جنسيت آنهم تعيين ميگردد. با بهم پيوستن تخمك و اسپرم مخلوطي از صفات پدر و مادر به ارث ميرسد و همچنين صفاتيكه بايد بعداً به فرزندان آينده خود منتقل كند را نيز به ارث ميبرد.
اولين ماه : موجود زنده
مافوق تصور بشر ، تغيير معجزه آسائي در اولين ماه زندگي بشر صورت ميگيرد . ما از تخمي رشد مينمائيم كه بقدري كوچك است كه با چشم ديده نميشود ، بطوريكه در ماه اول تقريباً شش ميليمتر ميگردد و اندازه آن پنجاه برابر و وزنش يك هزار برابر ميگردد. اين عمل توسط تقسيم سلولي انجام مي پذيرد . – تخمك بارور شده اول دو قسمت ميشود و بعد به چهار و اين تقسيمات آنقدر ادامه مي يابد كه ميليونها سلول بدن انسان تشكيل ميگردد.
در اولين ماه اين تقسيم سلولي باعث ميشود كه ما از يك تخم كوچك كروي به موجودي داراي سر ، بدن ، و بايد گفت ، دم ، با قلبي كه ميزند و خون را بگردش در مي آورد ، با علائم اوليه دست و پا ها ، چشمها و گوشها ، معده و مغز تبديل ميشويم .
در حقيقت در مدت سي روز از زندگي خود تقريباً تمام اعضائي كه در تمام عمر بما خدمت خواهند كرد و حتي اعضائي كه قبل از تولد از بين خواهند رفت تشكيل ميگردند.
علاوه بر اين رشد سرسام آور ما بايد اولين كوشش خود را براي يافتن غذا بنمائيم . براي اين منظور يك لايه تغذيه اي مخصوص بنام تروفوبلاست[1] در قسمت خارجي گوي كوچك سلولها تشكيل ميگردد و راه خود را به طرف رحم با تحليل سلولهاي سر راه خود باز مينمايد . وقتيكه اين بافتها هضم شدند رحم يك ديواره محافظ بنام پلاسنتا[2] تشكيل ميدهد كه براي غذا رساندن به جنين است .
خون مادر غذا ، اكسيژن ، ( ماده اصلي در تنفس ما ) و آب را به پلاسنتا انتقال ميدهد و در آنجا توسط تروفوبلاست جذب گرديده و به جنين از طريق رگهاي خوني بند ناف[3] منتقل ميشود. در عوض ، فضولات جنين به پلاسنتا آورده شده و ارد خون مادر ميشود و از طريق شش ها و كليه مادر دفع ميشود. در هيچ موردي خون مادر عملاً در جنين جاري نميشود.
درهمين حال موجود جديد به آهستگي در راه تغييراتي كه اميد ميرود آنرا بشكل انسان در آورد پيش ميرود . در حاليكه تروفوبلاست لانه اي را براي تخم در ديواره زهدان ايجاد ميكند ، توده سلولهاي داخلي از يك جسم كروي شكل به عضو تو خالي كوچكي شبيه به عدد هشت انگليسي تبديل ميگردد- بدين معني كه داراي دو حفره ميگردد كه از وسط به دو نيم ميشود و اين قسمت مياني از يك صفحه دولايه اي تشكيل مييابد كه بنام صفحه جنيني نامي دارد و اين صفحه است كه به تنهائي تبديل به انسان ميگردد. نيمه تحتاني رقم فرضي ما كيسه كوچك خالي ميگردد كه بنام كيسه زرده[4] ناميده ميشود كه سرانجام ( در ماه دوم) سخت ميگردد. نيمه بالائي تشكيل كيسه آب[5] را ميدهد كه كاملاً جنين را به جز در قسمت بند ناف احاطه ميكند . در اين مرحله جنين در كيسه آبي معلق ميباشد كه به منزله خنثي كننده ضربه ميباشد و موجب ميگردد كه هر گونه ضريه اي كه بر بدن مادر وارد شود صدمه اي به جنين وارد نسازد.
بعد از اينكه اطمينان كافي از امنيت جنين حاصل شد ، قسمت واقعي جنيني تخم – صفحه دو لايه – ميتواند با كمال راحتي خيال كار تبديل شدن به انسان را شروع نمايد . عجيب اين است كه اولين قسمتي كه تشكيل ميگردد قلب و مغز در ساده ترين شكل خود است .
تقريباً بلافاصله ( حد اكثر هفده روز) اولين سلولهاي مخصوصي كه آينده دقيق آنها را ميتوانيم پيش بيني كنيم ظاهر ميشوند. اين ها سلولهاي جوان خون ميباشند كه بصورت گروهي ايجاد ميگردند و بنا م جزاير خون[6] ناميده ميشوند و طولي نميكشد كه بهم متصل شده تشكيل لوله اي را ميدهند يعني لوله قلب ، درست در ناحيه ايكه بايد انتهاي سر صفحه جنيني باشد . اين لوله ساده بايد تغييرات بسياري را قبل از اينكه شكل حقيقي قلب انسان را بخود بگيرد متحمل شود. ولي بجاي اينكه تا آنوقت صبر نمايد بلافاصله شروع به طپيدن ميكند، چون كشش كمي در آن ايجاد و اين امر دوباره تكرار ميگردد و از آن به بعد قلب با ريتم مخصوص شروع به انقباض و انبساط ميكند و خون را وادار ميكند كه در رگهاي خوني جنين بگردش در آيد . اين ضربان بايد همينطور تا پايان زندگي ادامه داشته باشد.
تقريباً در همين زمان سيستم عصبي نيز بوجود مي آيد . در صفحه جنيني يك صفحه بيضي ضخيمي ايجاد ميگردد كه بنام صفحه عصبي[7] ناميده ميشود . بعد لبه هاي آن چون برآمدگي يك سطح مسطح بلندي ميشود و جمع ميگردد تا دولبه به يكديگر متصل شود و لوله ايرا درست در وسط آنچه پشت جنين خواهد بود تشكيل دهد . انتهاي جلوئي اين لوله بعداً تبديل به مغز ميگردد ، قسمت پشتي تيره پشتي [8] ميشود. بدينطريق در چهارمين هفته زندگي جنين اين لوله ساده شروع به تشكيل دادن سيستم عصبي را ميكند ، يعني ظهور مغز ، عضو با ارزش بدن انسان.
ادامه دارد
[1] - Trophoblast
[2] - Placenta
[3] - Umblical Cord
[4] - Yolk sac
[5] - Amnion
[6] - Blood Islands
[7] - Neural Plate
[8] - Spinal Cord