روش طبيعت در تولد (2 )
J. D. Ratcliff
ادامه از قبل
بمحض اينكه گردن رحم سر بچه را عبور داد مرحله ثانوي زايمان شروع ميشود. بچه از گردن رحم عبور مينمايد و از پرينيوم[1] ، بستر عضلاني در ته گردن رحم عبور مينمايد . طبيعت استخوان جمجمه بچه را طوري رشد داده است كه تكه هاي آن محكم بيكديگر متصل نشده اند ، اگر سر خيلي بزرگ باشد ، باريك شده از حفره عبورمينمايد و بهمين علت است كه در بعضي نوزادان جمجمه شكل منظمي ندارد ، ولي بعد از مدتي شكل حقيقي خود را باز مييابد. معمولاً براي اينكه جمجمه شكل حقيقي خود را بدست آورد يك هفته يا كمي بيشتر طول خواهد كشيد .
زمانيكه براي مرحله ثانوي لازم است معمولاً در زنانيكه براي بار دوم يا بيشتر زايمان ميكنند چهل و پنج دقيقه ميباشد و براي زايمان بار اول تا دوساعت طول خواهد كشيد .
بحراني ترين وضع در زندگي بشر لحظه تولد است . تا زمان تولد شش ها بدون استفاده بوده اند ، چون مادر اكسيژن مورد نياز را تأمين ميكرده است. اولين نفس يك سري وقايع را ايجاد ميكند . با توجه باينكه شش هاي بچه در محيط آبكي رحم هيچ اكسيژني جمع آوري نميكرده لذا دليلي براي گردش خون در آنها وجود نداشته است . بدين طريق در كودك متولد نشده ، خون از طرف راست به طرف چپ قلب منحرف ميشود- بجاي اينكه به شش ها براي جذب اكسيژن فرستاده شود . در لحظه تولد حفره كوچك در قلب مسدود ميشود و خون از شش ها ميگذرد . توجه داشته باشيد كه اگر اين حفره كوچك بسته نشود دنيا داراي يك «بچه كبود » خواهد شد . – وضعي كه بعداً لازمه اش يك جراحي دقيق خواهد بود .
قبلاً رسم بر اين بود كه بمحض بدنيا آمدن بچه بند ناف را ميبريدند- براي جلوگيري از خونريزي آنرا با گيره ميبستند و با پارچه كتاني رويش را ميپوسانيدند . بعد ها پزشكان متوجه شدند كه چند دقيقه بعد از تولد هنوز مقداري خون مادر از بند ناف وارد بدن بچه ميگردد. بنابراين اكنون پزشكان قبل از قطع بند ناف صبر ميكنند تا آخرين قطره خون مادر موجود در بند ناف وارد بدن بچه گردد و بعد از آن بند ناف را قطع مينمايند.
بعد از زايمان مادر وارد سومين مرحله درد ميشود – مرحله ايكه در حدود نيم ساعت طول ميكشد . بند ناف هنوز متصل به قسمت فوقاني رحم ميباشد . در اين نقطه اتصال شبكه زيادي از رگهاي خوني وجود دارد . اگر بطور ناگهاني رها گردد خون ريزي آغاز ميشود. براي حل اين مسئله طبيعت عمل اعجاب انگيزي انجام ميدهد . بمجرد تولد بچه رحم يك مرحله كوتاه استراحت دارد ، پس از استراحت كوتاه شروع به حركت مالشي مينمايد كه بند ناف را رها كند ، و به اندازه كافي انقدر منقبض ميشود كه رگهاي خوني را مسدود نمايد .
اين فرايندي است كه بوسيله آن يك موجود زنده بدنيا ميآيد و اين عمل تا دنيا دوام دارد يكي از معجزات باقي خواهد ماند .
متوسط عمر انسان در نقاط مختلف جهان تفاوت دارد . اين ميانگين در كشور انگلستان هفتاد سال است. اگر قرار بود كه ميزان مرگ و ميري كه در اولين روز تولد به حساب آورده ميشد ميانگين عمر فقط پنج ماه ميشد . در يك نسل قبل ، از يك هزار نوزاد تعداد يازده نفر آنها در اولين روز تولد تلف ميشدند. حتي امروزه يك كمي پائين تر از هشت نفر ، يعني 6200 نفر در سال است .
چرا نوزاد در اولين روز تولد با چنين خطر عظيمي مواجه ميشود؟ بسياري از نوزادان زود تر از موعد بدنيا ميآيند ، بعبارت ديگر يك موجود ناقص پا به عرصه دنيائي ميگذارد كه ضديت زيادي با اينگونه موجوات بي دفاع دارد . بندرت تعدادي از اين موجودات به اصطلاح نرسيده بسختي زنده ميمانند.
پزشكان از جلوگيري بعضي از اين تلفات عاجزند . ولي ميتوانند در تقليل يكي از قاتلين شماره يك نوزادان يعني كمبود اكسيژن[2] اقدام نمايند .
بچه در رحم هيچگونه اشكالي براي اكسيژن ندارد . در موقع تولد عاملي كه هيچكس نميداند چيست موجب ميگردد كه بچه نتواند اولين نفس را كه اهميت حياتي دارد بكشد . از آن به بعد ، مرگز تنفس در مغز بايد فرمان لازم را براي هر تنفس بعدي صادر نمايد .
هميشه امكان ناتواني در اين مرحله پيچيده وجود دارد ، و طبيعت براي آن پيش بيني هاي لازم را كرده است . بچه ها توانائيهاي قابل توجهي دارند ، آنها ميتوانند كمبود اكسيژن را براي مدتي كه در مورد بزرگسالان بمعني مرگ است تحمل نمايند . دربعضي موارد نوميد كننده نوزادان بطور كامل تنفس نميكنند . اينگونه نوزادان قرباني يك نوع بيماري مادر زادي بنام نئوناتال اسفيكسيا ( كمبود اكسيژن ) ميباشند .
در بعضي موار جفت بعد از اينكه بچه متولد شود جدا ميشود . در موارد ديگر بند ناف فشرده ميشود . هركدام از اين دو مورد ميتواند راه رسيدن اكسيژن به نوزاد را مسدود كند . در بعضي موارد هم يك غشائي سطح شش هاي بچه را ميپوشاند كه نميگذارد اكسيژن به بدن برسد .
شواهد بسياري وجود دارد كه استفاده بيش از حد داروي ضد درد زايمان[3] و داروي بيهوشي ممكن است كه موجب اختلال هاي تنفسي در نوزادان گردد. . بسياري از پزشكان معتقد هستند كه جا دارد اين موضوع بسيار فوري و جدي تحت بررسي قرار گيرد.
داروي تسكين درد بنام باربيتورات[4] كه به مادر داده ميشود در مدت پانزده دقيقه در جريان خون بچه پيدا ميشود . داروي بيهوشي كه مادر را بخواب ميبرد بچه را هم بخواب ميبرد . پزشك ميتواند وضع مادر را هر لجظه كنترل كند . اما بيش از شنيدن صداي قلب بچه ، پزشك نميتواند چگونگي وضع حال بيمار ديگر خود را در داخل رحم مادر دريابد.
ادامه دارد
[1] - Perineum
[2] - Neonatal Asphyxia
[3] - Obstetrical Analgesia
[4] - Barbiturate