زندگينامه موجودي كه هنوز بدنيا نيامده
ماه سوم : ظهور جنسيت
اكنون بر خلاف تمام محاسبات جنس نر تفوق خود را بر جنس ماده محتاط بروز ميدهد ، چون جنين نر در عرض سومين ماه با فعاليت رشد و نمو جنسي را شروع مينمايد در حاليكه جنين ماده با بيتفاوتي كامل در اين مورد كاهلي مينمايد . اگر اين تفاوت جنسيت را ناديده انگاريم سومين ماه جنين را ميتوان « ماه دندان » ناميد چون در اوايل اين مرحله سواد بندي هر بيست دندان شيري شروع ميشود و محفظه لازم براي اين دندانها در فكها كه شروع به سخت شدن نموده اند ايجاد ميگردد.
گرچه شش ماه ديگر بايد بگذرد كه اولين گريه نوزاد شنيده شود معهذا تارهاي صوتي كه لرزش و ارتعاش آنها باعث چنان فرياد هنگام تولد ميشوند پديدار ميگردند . در اين وضع چون مانند سيمهاي پراه شده ويولن بدون اثر ميباشند . فقط رد مدت اولين ماه ششم بعد از تولد شكل تارهاي صوتي انسان را پيدا ميكنند.
بايد بخاطر داشت كه در مدت زندگي در رحم هيچگونه هوائي از راه نحنجره وارد شش ها نميگردد. جنين در يك محيط آبكي زندگي ميكند كه تنفس بمعناي اين خواهد بود كه شش ها از سيلي از مايع پر شوند و تارهاي صوتي ضخيم و نرم و سست باقي بمانند .
جهاز هاضمه شروع به نشان دادن علائمي براي فعاليت ميكنند . سلولهاي ديواره معده شروع به ترشح ماده لزجي ميكنند – اين مايع مانند روغن در راه عبور غذا از اعضاي هاضمه است . كيد شروع ميكند كه صفرا را به روده ها برساند. همينطور هم كليه ها شروع به فعاليت نموده و اوره توليد ميكنند كه بتدريج از مثانه جنين داخل مايع مشيمه جنين ميگردد ، گرچه مواد زائد جنين از طريق بند ناف وارد جريان خون مادر ميشود .
اندود كردن اعضاي داخلي با استخوانها و ماهيچه ها است كه با رشد دائمي خود شكل ، طرح و نيروي جنين را تعيين ميكنند . در صورت نمو استخانهاي فكها استخوانهاي گونه ها و حتي استخوان بيني كه تشكيل پرده بيني را ميدهد به صورت جنين شكل مشخصي ميدهد . مراگز تشكيل دهنده استخوان در غضروفهاي دست و پا ظهور مينمايند ، ولي مچها و زانوها غضروفي هستند .
ديگر شكي وجود ندارد كه جنين يك موجود زنده و عضوي از جامعه بشري است . نه تنها بعضي از اعضاي داخلي بدن كار عادي خود را شروع كرده اند ، بلكه اكنون عضلات خوب رشد كرده موجب حركات دستها و پاها و شانه و حتي انگشتان ميگردند.
ماه چهارم : احياكننده
مرگ قبل از تولد سايه خود را بر بشر ميگستراند ، چون جويبار زندگي بسيار سريعي در جنين جريان دارد ولي بعد اين جريان كند ميشود حتي در داخل رحم . بالاترين مرحله رشد در سه و چهار ماهگي انجام ميگيرد و در اين موقع جنين تقريباً پانزده تا بيست سانتيمترطول دارد و اين اندازه تقريباً نصف طول قد نوزاد در هنگام تولد است . بعد از آن ميزان رشد دائماً كمتر ميشود .
در هر صورت جنين جوان يك بشر بسيار كوچك نيست بلكه مخلوطي گورزاد مانندي است كه داراي سر بسيار بزرگ ميباشد و بدنش عريض و پاهايش بسيار كوتاه است . در دو ماه تقريباً سر مصف بدن را تشكيل ميدهد ، از ماه سوم تا ماه پنجم يك سوم بدن ميشود و در موقع تولد يك چهارم بدن ميگردد و در يك شخص بالغ تقريباً يك دهم طول بدن ميگردد.
با اين وجود جنين چهار ماهه مخلوق زشتي نيست . با سري كه كم و بيش راست نگهداري ميشود و پشتش تا اندازه اي مستقيم و شباهت زيادي با نوزاد دارد . صورت پهن است ولي خوب بة آن شكل داده شده است و چشمها زياد از يكديگر فاصله دارند. دستها و پاها نيز شكل گرفتنه اند . انگشتان دست و پا تقريباً عرض هستند و معمولاً پيچ و تاب دارند . در نوك انگشتان دست و پا حلقه و پيچيدگيهائي بصورت برآمدگي ايجاد شده كه اثر انگشت آينده را تشكيل ميدهد.
همانطور كه انتظار ميرود اين برآمدگيهاي پوستي در هر جنيني متفاوت است ، در ماه چهارم جنين انسان داراي نشاني ميگردد كه شاخص منحصر بفرد بودن آن ميباشد و شاخص هويت غير قابل تغيير اوست .
در اين موقع پوست بدن چروكيده و تيره است . قرمزي پوست بعلت نازك بودن آن است كه رگهاي خون به علت نمايان بودن رنگ پوست را قرمز ميكنند. چربي بسيار كمي در جنين قبل ز شش ماهگي ذخيره ميگردد و تا موقعيكه چربي باندازه كافي در زير پوست قراز نگيرد چروكيده ميماند .
اكنون حركت آرام و ساكت جنين تا تولد پر تحرك تر و سريعتر ميشود . تكان ميخورد ، قد راست ميكند و با قدرت دست و پايش را دراز ميكند . اولين حركتي كه مادر احساس ميكند ممكن است بنظرش مثل بهم خوردن بال باشد ولي طولي نميكشد ك ضربه هاي طولاني بديواره رحم او را متوجه ميكند كه زندگي دارد در دهانه رحم او در ميزند.
ماه پنجم : مو ، ناخن و پوست
اكنون كه اعضاي داخلي بخوبي پديدار شدند، پوست و اعضائي كه از آن بوجود ميآيند عجله دارند كه شكل اصلي خود را بدست آورند . سطح پوست پوشيده از سلولهاي خشك شده و مرده سخت ميگردد كه حافظ سلولهاي نرم زير پوست و خارج ميباشد . حتي مردن سلولهاي قديمي و جانشين شدن آنها توسط سلولهاي جديد در زندگي بعد از تولد نيز ادامه مييابد . غدد عرق و غدد چربي كه نزديك ريشه مو جربي ترشح ميكنند ايجاد ميشوند . در عرض پنجمين ماه ياك نوع ماده چربي ترشح ميكنند كه با سلولهاي مرده پوست مخلوط شده و تشكيل يك نوع خمير پنيري[1] ميدهد كه تمام بدن را ميپوشاند . تصور ميشود كه اين ماده پوشش محافظي براي جنين است كه آنرا از ماده مشيمه اطرافش كه در اين موقع داراي مواد زائد است و ممكن است پوست نازك و ظريف را فاسد نمايد محافظت مينمايد .
مشتقات پوست نيز بهمين ترتيب رشد قابل توجهي ميكنند . موي نرم معمولاً در اين موقع در تمام نقاط جمجمه نودار ميگردد. ناخن روي انگشتان پا ها و دستها پديدار ميشود. دندانهاي شيري داراي مينا در خارج و در داخل استخوان ميگردند . ولي جالب ترين اتفاقي كه ميافتد صاف و راست شدن ستون مهره ها است . اوايل ماه دوم جنين تقريباً دايره اي شكل است با دمي بسيار نزديك به سر . در ماه سوم سر بميزان قابل توجهي راست شده و پشت را يك خميدگي خالي تشكيل ميدهد. در ماه پنجم سر راست و مستقيم روي گردني كه تشكيل شده است قرار ميگيرد و پشت هنوز كمي خميده است . در تولد سر كاملاً راست و مستقيم و پشت تقريباً بطور غير منتظره اي راست و مستقيم است . در حقيقت در موقع تولد پشت از هميشه راست تر است ، چون بعد از تولد بمحض اينكه بچه ياد ميگيرد كه بنشيند و راه برود خميدگي ثانوي براي ايجاد تعادل بوجود ميآيد .
جنين پنج ماهه يك موجود خميده با پوست چروكيده ، بطول تقريباً سي سانتيمتر ، به وزن تقريبي چهار صد و پنجاه گرم ميباشد . اگر متولد شود ( يا دقيفتر بكوئيم سقط شود ) ممكن است چند دقيقه اي زنده بماند ، چند نفسي بكشد و حتي گريه كند، ولي طولي نميكشد كه از تقلا باز ميماند و ميميرد. گرچه ميتواند دستها و پاها را بخوبي حركت دهد معهذا نميتواند حركات پيچيده اي را كه براي تنفس كردن لازم
است انجام دهد .
ادامه دارد
[1] - Vernix Caseosa