درياي درون ما
Dr. Benjamin Miller and Ruth Good
اگر فقط وزن بدن مورد نظر باشد ، ما انسانها بيشتر از آب ساخته شده ايم . 60 تا 70 در صد وزن بدن ما را آب تشكيل ميدهد چيزي در حدود چهل و نه كيلو گرم آب در يك مرد متوسط القامه . حتي استخوان بدن ما كه كاملاً ماده اي سخت بنظر ميرسد بالغ بر 20 درصد آن را آب تشكيل ميدهد ، در حاليكه پلاسماي خون ما را 95 درصد آب تشكيل ميدهد.
اين درياي دروني با مزه اي شور محيط آبي ميباشد كه اولين موجود در حاليكه خود را كورمال كورمال از آب حيات بخش و گرم اقيانوس خارج ميساخته با خود بوديعه آورده است . آب اين دريا در رگهاي خوني و همه مجاري باريك بدن در جريان است . هر سلولي را اين آب سيراب ميكند و هيچ عضوي از بدن نميتواند بدون اين آب زنده بماند . بعبارت ديگر آب موجود در بدن مانع از اين ميگردد كه ما در آتش دروني خود بسوزيم .
فعاليت هاي شيميائي كه در همه اعضاي بدن ما انجام ميگيرد ، باضافه حرارتي كه در اثر فعاليت هاي ماهيچه ها ايجاد ميگردد ، حرارتي را توليد ميكنند كه توانائي سوزاندن ما را دارد . وليكن آبي كه در اطراف بافتها وجود دارد و توسط آنها بدرون مكيده ميشوند بمحض اينكه حرارت اضافي توليد شود از بين برده ميشود .
درياي دروني ما نيز يك عامل ضربه گير است . مايعي كه اطراف مغز ما را فرا گرفته است موجب ميگردد كه مغز از صدمه هاي سخت وارده محفوظ بماند . همينطور ، استخوانها ، محل اتصال آنها و اعضاء بدن و اعصاب در تشكي از مايع قرار دارند تا ما بتوانيم در محيطي كه دائم با اجسام برخورد ميكنيم تاب مقاومت داشته صدمه اي بر ما وارد نگردد. بدون آب در بدن كوبيدن پا بر روي زمين و زدن چكش بر چيزي آنقدر دردناك ميبود كه غير قابل تحمل ميشد .
يكي از بهتريم حلالها ، يعني آب موجود در بدن همراه خود محلولهاي شيميائي پر ارزش بسياري را توأم با مواديكه بحالت شناور هستند به نقاط مختلف بدن ميرساند . مثلاً توانائي آن در نگهداري سديم و پناسيم بصورت محلول يك ضرورت است كه عمل انتقال تكانه هاي الكتريكي را انجام ميدهد و موجبات فعاليت ماهيچه ها و اعصاب را فراهم ميسازد .
آب مورد نياز بدن ، مانند غذا ، بايد دائم تأمين گردد. بطور معمول ما روزانه حدود يك و يك چهارم ليتر آب مينوشيم خواه اين آب بصورت خالص باشد يا بوسيله نوشابه هاي ديگر . ما بهمين اندازه هم از طريق غذا هرچند كه بدون آب بنظر برسد آب را بدست مي آوريم . كل مقداري كه بدن از طريق ادرار دفع ميكند بالغ بر يك و يك چهارم ليتر ميباشد و همين مقدار هم بصورت تبخير از دست داده ميشود ( اين تبخير نقش خنك كنندگي بدن را ايفا ميكند ) و اين عمل تبخير از راه ريه ها و پوست بدن انجام ميپذيرد.
اما تعادل ساده دوليتر جذب آب و دفع آن حق مطلب را نميتواند ادا كند ، چون عمل آب در بدن بيشتر از اينها پيچيده و مهم است . آب در بدن بطور دائم چون پولي كه در بانك رد و بدل ميشود دائم بين اعضاء مختلف و سيستم رد و بدل ميشو د. مثلاً در عرض يك روز بالغ بر يكصد و سي و هفت ليتر مايعات از خون تصفيه ميگردد و دوباره توسط كليه ها بخون عودت داده ميشود .
چيزي بين هفت و نيم ليتر آب در داخل بدن توليد ميگردد. در بين منابع مختلف غدد بذاقي در طي يك شبانه روز مقدار يك و يك چهارم ليتر آب براي مرطوب نگهداشتن دهان ترشح ميشود و اين بذاق ترشح شده علاوه بر مرطوب نگهداشتن دهان عمل گوارش را نيز شروع ميكند . معده نيز بالغ بر يك و يك چهارم ليتر شيره معدي ترشح مينمايد . پانكراس و كبد و روده ها بالغ بر سه ليتر و نيم مايعات ترشح مينمايند . قسمتي از اين مايع كه در راه خود از روده كوچك جذب نشده باشد سرانجام در روده بزرگ مورد استفاده قرار ميگيرد و مواد زائد و نيمه سخت ميسازد و يا اينكه از طريق ديواره روده بزرگ به سيستم جريان خون بدن وارد ميشود .
تا همين چند سال پيش ما نميدانستيم كه آيا مقدار آب بطور ثابت و معين در بدن باقي ميماند يا خير . پاسخ اي پرسش با استفاده از مقداري آب سنگين ( ايزوتپي كه از لحاظ ملكولي سنگين تر از آب معمولي ميباشد ولي داراي همان خواص ميباشد ) بدست آمد . در مدت ده تا پانزده روز ، 50 درصد از اين آب ناپديد شد و بعد از چند هفته بكلي از بين رفت . بنابراين مشخص شد كه مانند تمام چويبار ها و جزر و مد هاي طبيعت جريان آب دروني ما نيز داخل و خارج ميشود و دائم در تبادل است .
چگونه احساس ميكنيم كه نياز به آب داريم ؟ و چگونه درك ميكنيم كه بچه اندازه آب نياز داريم ؟ معمولاً تصور ميكنيم موقعيكه گلوي ما خشك ميشود بما احساس تشنگي دست ميدهد . ولي حقيقت اين است كه اعلام تشنگي از خون سرچشمه ميگيرد . مثلاً زمانيكه ما در هواي گرم به ورزش پرداخته باشيم و مقدار زيادي عرق كرده باشيم ، آب از دست رفته موجب خواهد شد كه غلظت خون زياد شود . هنگاميكه غلظت خون در مقابل گرما بيش از حد گردد ، يك ماده شيميائي از راه خون بمغز رانده ميشود و از آن مركز پيامي به دهان و گلو ميفرستد ، در آنجا مكانيزم اعصاب ، ما را از تشنگي آگاه ميسازد . وقتيكه ما آب مينوشيم تشنگي رفع ميگردد يعني تعادل آب برقرار شده است .
وقتي ما غذاي پر نمك ميخوريم احساس تشنگي مينمائيم . اما ، اين بدان علت نيست كه آب بدن ما كاهش پيدا كرده است بلكه علت آن اين است كه ما نمك اضافي خورده ايم ، چون بدن نه فقظ تعادل آب خود را حفظ ميكند ، بلكه هميشه نسبت نمك موجود در آب خود را به نه دهم درصد ( كه ما معتقد هستيم همان نمك موجود آب دريائي است كه براي اولين باز محيط زيست را تشكيل ميداده است ) محفوظ نگهميدارد . بدينطريق از آنجائيكه نمك آب بدن را در مقدار صحيح نگهداري مينمايد اگر ما نمك زياد بخوريم بايد آب بيشتري نيز بنوشيم كه آن نسبت معين محفوظ بماند . زمانيكه بواسطه عرق كردن آب از دست ميدهيم ، اين عرق مزه شور دارد بنابراين براي جبران آن بايد آب و نمك بنوشيم .
ذخيره آب بدن انسان خيلي كمتر از ذخيره غذائي ميباشد . فرديكه در يك اتاق سرد استراحت نمايد حد اكثر ميتواند دوازده روز بدون آب زنده بماند ، ولي اگر به او آب داده شود ميتواند مدت دو ماه زنده بماند بدون اينكه غذا بخورد. در جمگ دستورات لازم براي زنده ماندن سربازانيكه در بيابان گم ميشوند و يا خلبانانيكه در دريا سقوط مينمايند اين است كه چگونه عمل نمايند كه آب بدن آنان تلف نشود ، چون از دست دادن آب بدن يكي از خطرات مرگيارخواهد بود . به سربازان دستور اكيد داده ميشود كه حتي الامكان از تقلا خودداري كنند و هرچه ميتوانند خود را از آفتاب دور نگهدارند و ضمناً آب دريا به بدنشان بريزند تا با رطوبت حاصله بدن آنان خنك شود و آب كمتري را از دست دهد . سربازان پياده نظام كه در صحرا خدمت ميكنند دستور دارند در صورت گم كردن راهشان روزها را در جائيكه كمتر آفتاب است استراحت كنند و شبها به راهپيمائي بپردازند .
ما به خون چون يك مايع حياتي فكر ميكنيم . ولي آب با جريان خود و فراهم آوردن تسهيلات براي حركت ، گرما و خنك كردن ،حل نمودن مواد حياتي و حمل كردن ملكولهائيكه ما را تغذيه ميكنند مايع حيات بخش حقيقي بدن ميباشد .