Camelus desidrans cornua etiam aures perdidit
شتري كه در پي شاخ باشد گوشش را از دست خواهد داد.
بوستان سعدي
در عدل و تدبير و راي ( 16)
ادامه از قبل
نيامد كس اندر جهان كو بماند
مگر آن كزو نام نيكو بماند
نمرد آنكه ماند پس از وي بجاي
پل و خاني و خان و مهمانسراي
هر آنكو نماند از پسش يادگار
درخت وجودش نياورد بار
وگر رفت و آثار خيرش نماند
نشايد پس مرگش الحمد خواند
معنــــــي :
هركه از مادر بزاد و درين سراي سپنج گام نهاد عاقبت درگذشت و رخت بجهان ديكر بست، جز از كسي كه از وي ذكر خير بر جاي ماند – كسي كه بعد از خود پل و چشمه آب و كاروانسرا و رباط و خانقاه برجاي گذارد در حقيقت زنده است – هر كه ازين جهان بسراي جاودان شتافت و اثر خيري از وي باقي نماند تا بآن يادش كنند و نامش برند درخت وي برومند نگشت، بلكه اگر نوبت حياتش بسر آمد و از سراي فاني رخت بر بست و يادگار سودمندي ننهاده بود در وفات وي فاتحه نيز قرائت نبايد كرد ، زيرا بآن نيرزد.
ادامه دارد