Those who can , do, those who can’t , teach.
كسانيكه تواناني دارند عمل ميكنند ، آنهائي نميتوانند موعظه ميكنند .
حكايت :
از عبيد زاكاني
مولانا قطب الدين شيرازي را عارضه اي روي نمود. مسهلي بخورد. مولانا شمس الدين عميدي به عيادت او رفت. گفت: شنيدم كه ديروز مسهل خورده بودي. از دي باز به دعا مشغول بودم. گفت: آري از دي باز از شما دعا بود و از ما اجابت.
* * *