چگونه بايد در مقابل فشار روحي ايستادگي كرد؟
اقتباس از كتاب پسيكو سيبرنتيك ( Psycho- Cybernetics )
از دكتر : ماكسول مالتز
در آخرين روز هاي جنگ جهاني دوم ، از رئيس جمهور آمريكا ، هري ترومن سئوال شد چگونه ميتواند فشار روحي و تنش مسئوليت هاي مربوط به رياست جمهوري را تحمل كند . او در پاسخ چنين گفت : « من يك سنگر در مغزم دارم .» در توضيح پاسخش گفت : « همانطور كه يك سرباز براي حفاظت خود در سنگر پناه ميگيرد ، من هم هر از چند گاهي در سنگر رواني خود پناه ميگيرم ، چون در آنجا هيچكس نميتواند مزاحم من شود . »
در واقع او اشاره به گفته ماركوس اورليوس كرده كه ميگويد : « بشر هيچ مكاني را بهتر از روح خود براي رهائي از ناراحتي ها و آرامش بيشتر پيدا نخواهد كرد .» براين اساس ماركوس اورليوس معتقد به اين اصل است كه از درون استراحت كردن براي آسايش خاطر مهم است و اندرز داده كه : « هركس بايد هراز چند گاهي بخود اينگونه استراحت را بدهد و بدينوسيله تجديد قوا نمايد . »
دنياي كنوني ما را طوري بار آورده است كه به خيلي از محرك هاي خارجي پاسخ دهيم . بهمين علت نميتوانيم آنها را ناديده انگاريم . بهمين علت است كه در سالهاي اخير قرص هاي آرام بخش بوفور در بين مردم رواج گرفته است . اين قرص ها « پرده رواني » بين ما و محرك هاي آزار دهنده ايجاد ميكند و محيط را تغيير نميدهند . بنابراين تمام عوامل آزار دهنده هنوز در همانجا باقي هستند . قرص هاي مسكن كاري كه انجام ميدهند اينست كه پاسخگوئي ما را به محرك هاي خارجي ضعيف كرده يا از بين ميبرند .
تمام احساس هاي ناراحت كننده ما از قبيل ، خشم ، خصوت ، ترس، اضطراب، نا امني در اثر پاسخ هاي ما ايجاد ميگردند ، نه بوسيله محرك خارحي . اگر ما ميتوانستيم ياد بگيريم كه اين پاسخ ها را تحت كنترل قرار دهيم بدان معنا بود كه در مقابل محرك هاي خارجي « پرده رواني » ايجاد ميگرديم . پاسخ به محرك به معناي ايجاد تنس است، مانند تنش عضلات كه براي آمادگي عمل كردن است .
عكس تنش شل كردن عضلات است كه يك نوع آرام بخش طبيعي است . در حقيقت تا زمانيكه عضلات شل و كاملاً در حال استراحت هستند احساس خشم ، ترس ، اضطراب يا نا امني بوجود نمي آيد . بعبارت ديگر استراحت عضلاني بمعناي استراحت رواني نيز هست .
فرض كنيد در سكوت و آرامش مشغول مطالعه كتابي هستيد كه تلفن زنگ ميزند . اين محركي است كه طبق عادت و تجربه ياد گرفته ايد كه به آن پاسخ دهيد ، لذا بدون هيچگونه تفكر ، بطرف تلفن ميرويد و به آن جواب ميدهيد . چرا ؟ خود تلفن هيچگونه نيروئي ندارد كه شما را حركت دهد ، پس بگذاريد زنگ بزند و به مطالعه ادامه دهيد . با اين عمل در حقيقت شما آرام بودن را تمرين مينمائيد .
بعد ها وقتيكه با چنين محرك مزاحمي مواجه شديد ميتوانيد اين تجربه را بمنظور چاره غلبه بر پاسخ شرطي بكار بريد . در اينگونه موارد تصور كنيد كه در خانه هستيد و مشغول مطالعه و به زنگ تلفن اهميت نميدهيد و آرامش خود را بدست مي آوريد .
اگر بار اول نا ديده گرفتن پاسخ براي شما مشكل باشد ، آنرا به تأخير بيندازيد . تأخير موجب ميگردد كه اعمال خود بخود شرطي را درهم شكند . روش « تا ده شمردن » زمانيكه در شُرُف خشمگين شدن ميباشيد بر همين اساس (يعني بتأخير انداختن ) است . با به تأخير انداختن هيجان ترس يا خشم ، ممكن است بتوانيد بطور كلي بازتاب خود خود را خاموش كنيد . من خانمي را ميشناسم كه اين روش را براي از بين بردن ترس از جمعيت مورد استفاده قرار ميداد. بازتاب عادي او اين بوده كه فرار را بر قرار ترجيح دهد. ولي اكنون او بخود ميگويد : « خوب ، فرار خواهم كرد ، ولي نه الآن . چند دقيقه اي صبر خواهم كرد.» و همين امر مؤثر واقع ميشود كه ترسش از جمعبت از بين برود .
ادامه دارد