اقتباس از صور اسرافيل شماره 17
مكتوب محرمانه
بامريزاد ، ناز جونت پهلوون ، اما جون سبيلاي مردونت حالا كه خودمونيم ضعيف چزوني كردي ، نه ملاباشي نه رحيم شيشه بر نه آن دوتا سيد !!! اينها هيچ كودومشون نه ادعاي لوطي گري شون ميشد نه ادعاي پهلووني شون ، بيخود اينار چزوندي ! ! حالا نگاه كن ، جون جوونيت اينم از بي غيرتي بچه محله هاشون بود كه تو را توي ولانشون گذاشتن بموني ، اگر بچه هاي انجمن ابوالفضل همون فرداش جل و پوستت بدوشت داده بودند چه ميكردي ؟
خوب رفيق تو توي انجمنهاي طهرون انقذه قسمهاي پازخم خوردي كه چه ميدونم من قداره بند مجلسم ، هواخواه مشروطه ام ، چطور شد پات بآنجا نرسيده مثل نايباي قاطر خونه پاي روزنومه چي آخوندا اولاداي پيغمير چوب بستي ؟
نگو بچه هاي طهرون نفهميدن كه چطو حقه را سوار كردي ، ما همون روز كه شنيديم زاغ سيات چوب زديم معلوم شد كه همون سيده كه تو را برد پيش مشيرالسلطنه حاكم رشت كرد روبندت كرده و با همون سيده دست بيكي بودين ، مخلص كلوم پهلون رو درواسي ازت ندارم توروت ميگم اگر آدم از چند سال تو گود كار كردن مي تونست حاكم بشه حالا حاجي معصوم و مهدي گاوكش هر كودوم واسه خودشون يك اتابيك بودن ، بچه هاي چاله ميدون همه شون سلوم دعاي بلند بهت مي رسونن باقيش غم خودت كم .
امضا محفوظ
كاغذ ما تمام شد اما اينجا ميخواهم بي رو دروايس و مرد و مردانه دو كلمه با جناب وزير علوم و وزير عدليه صاف و پوست كنده حرف بزنم يعني مثلا بگويم آي شما كه امروز يك طلبه بدبخت نان و دوغ خور يعني نويسنده روح القدس را زير محاكمه كشيده ايد ! ! آي شما كه ميخواهيد قوت قانون ننوشته را بيك بيچاره از همه جا آواره نشان بدهيد ! ! شما كه مي خواهيد تجارب جراحي خودتان را در سر كچل ما روزنامه نويسها حاصل كنيد ! ! قانون مطبوعات كه هنوز از مجلس نگذشته و در خكم قانونيت داخل نشده و در قوانين شرعي ما هم كه سابقاً قانون مفصلي براي مطبوعات ننوشته اند كه ما محكوم بآن باشيم ، و مجازات بي قانون هم كه گويا در هيچ كوره ده مملكت مشروطه صحيح نباشد .
اما در قانون اسلام هيچوقت گوسر زدن بنفس محترم خاصه بعلماء و سادات وارد نشده ، يكي ازين بيچاره ها افصح المتكلمين از علماي رشت و مدير روزنامه خيرالكلام ميباشد كه با نصف بدن فالج و عدم قدرت بر حركت در زير چوب خون استفراغ كرده و امروز از حيات مأيوس است ، آيا براي شما بهتر نبود كه . . . را بحكم قانون اسلام بديوانخانه جلب كنيد و بمردم بنمايانيد كه هر كس از حد خودش تجاوز كرد ولو پهلوان هم باشد در دوره مشروطيت بمجازات ميرسد ، و آيا بهتر نبود كه پس از گذشتن قانون مطبوعات مراعات آنرا از مدير روح القدس بخواهيد ؟ و قانوني را كه هزار و سيصد سال است معمول است در باره . . . امروز مجري داريد ؟