چرا جوانان تازه بالغ شده رفتاري اين چنين دارند ؟ - 2
اگر تغييرات جنسي در اين مرحله بسيار زياد بنظر ميرسد ، دگر گوني هاي هيجاني كمتر از آن نخواهد بود. اين مرحله زمان تطبيق و سازش عميقي است . از نظر هيجاني دو نفر در يك قالب وجود دارند و هر كدام جدال بر تقدم ديگري دارد . يكي علاقمند است كه امتيازات كودكي را حفظ كند ، ديگري سعي ميكند كه تمام ويژگي هاي بلوغ را بدون اينكه درك يك فرد بالغ را داشته باشد و يا بدون هيچگونه مسئوليتي ظهور نمايد .
آن كودك دوست داشتني و رام تبديل به فردي مغرور و خود نما ميشود . در مقابل تمام قدرت ها ايستادگي ميكند . معلم ها برايش افرادي ظالم و زور گو جلوه ميكنند كه از نظر او بايد به آنها بي اعتنا بود . پدر و مادري كه قبلاً آنقدر عزيز بودند افرادي فرتوت و كودن و غير قابل تحمل ميگردند . بالغ است ولي كارهاي كودكانه ميكند . هميشه در اتومبيل راننده اي مهاجم است . از ارتفاعات بسيار بلند در آب شيرجه ميرود و بالاخره اعمال جنسي را تجربه ميكند .
در حاليكه فرايند بلوغ قرنها مشخص بوده و تفاوتي نكرده است معهذا باز هم هر نسلي اين تغيرات را با شگفتي مينگرد. پدري كه خودش در كودكي ماهي حوض را ميبلعيده سالها بعد وقتي مشاهده ميكند فرزندش موتور سيكلت سواري را از جبر بيشتر دوست دارد حيرت ميكند . مادري كه در جواني رقص را با پيراهن بالاي زانو انجام ميداده است از اينكه دخترش با شنيدن آهنگهاي پاپ از خود بيخود ميشود تعجب ميكند .
آشوبي كه كودكي را به دنياي بلوغ ميكشاند او را دچار تغييرات شگفت آوري مينمايد . جواني كه در دوران بلوغ است ميداند كه پدر و مادرش اصرار در تميزي و نظافت او دارند ، براي اينكه اظهار وجودي كرده باشد مخصوصاً نظافت را رعايت نميكند . خود خواهي حواس او را مشغول ميكند و ساعتها وقت خود را در مقابل آينه ميكذراند و كوچكترين عيبي را در چهره اش وارسي ميكند . ممكن است كه سركشي اش را با آرايش عجيب و غريب مويش بروز دهد. جوش و خروش او در ذهنش بقدري شدت دارد كه كمتر توجه اي به چيزي كه ميشنود و يا ميبيند ميكند . پدر و مادر و معلم ها گله از اين دارند كه پسر ها سربهوا ، بي توجه و تنبل هستند . اين موضوع فقط تا اندازه اي درست است . همه خوب ميدانند كه نگراني توليد خستگي ميكند ، پسري كه در دوران بلوغ ميباشد بيشتر اوقات نگران و بهمين علت است كه بيشتر خسته بنظر ميرسد نه تنبل. در تحت فشار دروني و جسمي و رواني ، او سر بهوا بنظر ميرسد .
دختران نيز هنگاميكه با دوران كودكي خدا حافظي ميكنند دچار اين مخمصه يعني دنيائي كه برايشان كاملاً بيگانه است مواجه ميشوند . اغلب آنها نسبت به بدن جديد خود حساس هستند . بعضي ها سعي ميكنند كه پستانهاي خود را با نوار هاي نازكي بپيچند تا برآمدگي آنها كمتر جلب توجه كند ، ديگران از اينكه داراي عادت ماهانه ميشوند خجالت ميكشند .
سر نگهدار ميشوند، در دنيائي كه براي خود آفريده اند غرق ميشوند . پدر و مادري كه زماني مورد اعتماد آنها بوده افرادي خودرآي و بي احساس جلوه مينمايند . هرگونه ايرادي كه از آنها گرفته ميشود ممكن است با بازتابي پر از خشم يا گريه مصادف شود. اما از طرف ديگر پسران سخت افكارشان متوجه شكل و شمايلشان ميگردد. كوچكترين نقص بدني يك فاجعه خواهد بود .
دختران وفاداري با پسران هم سن خود را فراموش و به پسر هاي بزرگتر از خود توجه ميكنند . پسر هاي هم سن آنها بعلت اينكه رشد كمتري دارند براي دختران در حال بلوغ تنفر انگيز ميگردند . پسران بزرگتر بيشتر توجه آنها را جلب ميكنند ،
ستودن و پرستش قهرمانان پديده ديگر است . هنگاميكه دختران جيغ جيغو تبديل به دختراني طناز و باسن جنبان ميگردند رفتارشان حاكي از يك الگوي طبيعي است .
براي تازه بالغين اين تغيرات يك مرحله مشكلي است ، و بهمين اندازه اين امر براي پدر و مادر و معلم ها طاقت فرسا است . تقريباً بهترين كاري كه ميشود كرد اين است كه با اين پديده جديد با صبر و بردباري و تفاهم برخورد شود . هميشه بايد بخاطر داشت كه اين مرحله بسيار زود گذر است .