شگفتيهاي بدن انسان - 116
كودكي :مرحله شگفتي ها و مخاطرات -2

از دست دادن مقدار زيادي خون در اثر جراحات وارده اغلب در بزرگسالان موجب وضعي بنام « كم خوني ثانويه » ايجاد ميكند . دستگاه قابل انعطاف توليد خون دركودكان خون از دست رفته را در مدت چند روز جبران مينمايد در حاليكه در بزرگسالان جبران اين خونريزي مدتها طول خواهد كشيد .
دندان كشيدن در يك فرد بالغ دردناك و توأم با خونريزي است . چند روزي طول خواهد كشيد كه جاي دندان كشيده شده التيام يابد و در اين مدت فكها دردناك و عمل جويدن براي بيمار كار طاقت فرسائي خواهد بود . برعكس وقتي دندان كودكي كشيده ميشود خونريزي آن خيلي زود متوقف ميشود و كودك نيمساعت بعد بدون اينكه هيچگونه ناراحتي احساس كند خيلي عادي بخوردن ادامه ميدهد و همه چيز حد اكثر در مدت يكساعت بفراموشي سپرده ميشود .
عدسي هاي قابل انعطاف و در حال رشد چشمان كودكان موجب ميگردد كه آنها اشياء متحرك را مانند تصاوير تلويزيون و اشياء خارجي را بطور دائم و نا محدود نگاه كنند در صورتيكه اين موضوع خيلي زود چشمان يك فرد بالغ را خسته ميكند . دستگاه شنوائي كودكان به نحوي است كه كودكان را قادر ميسازد براي مدت بيشتري با تمركز بيشتري به چيزي گوش كنند . و يك خواننده اپرا به قدرت صدا و ريه هاي يك كودك كه ميتواند حرف بزند ، بخواند يا تمام روز را گريه كند و تمام اين اعمال را در كمال قدرت ممكن انجام ميدهد رشك ميبرد .
پوست بدن كودكان نرم تر است چون در ماده اي كه از غدد آنان ترشح ميشود بمراتب بيشتر از بزرگسالان غوطه ور است. عضلات و غضروفهاي بدن كودكان بيشتر قابل انعطاف است ، عكس العمل هاي رواني آنان سريعتر ، رؤيا هاي آنان پر محتوي تر و هيجانات ناگهاني آنان نيز بيشتر از بزرگسالان است ، و وقتي كودك به سنين تكليف ميرسد سلامت طبيعي و توانائي فيزيولژيكي وي به حد اكثر خود ارتقاء ميابد .
ولي واي به نوزاد و كودكي كه در معرض سوء تغذيه قرار گيرد . كليه هاي او هنوز نميتوانند خوب كار كنند و نميتوانند آبي را كه در خون متراكم شده است بگيرد. بنابراين اگر نوزادي نمك طعام و نشاسته و مايعات بميزان كافي دريافت نكند ، يا اينكه آب زيادي بعلت اسهال از دست بدهد ، سلولهايش كم آب شده ، تب شديدي خواهد كرد و سخت بيمار خواهد شد . و رشد او متوقف ميشود .
در حقيقت همه چيز در مورد يك كودك گرد رشد و نمو او دور ميزند . بيماري در يك فرد بالغ فقط يك بيماري است ، ولي در يك كودك اين امر يك « بيماري ارگانيزم در حال رشد » است . تمام نيروي كودك مصروف اين ميشود كه چيزي شود ، بدنش شكل بگيرد ، به بلوغ برسد بدون اينكه در اين راه بمانعي برخورد كند .
عضلات كودك در مقابل محرك بازتابش با بالغين متفاوت است ، چون هنوز بعضي از رشته هاي عصبي او رشد كامل نيافته است و داراي غلاف جدا كننده نيست و آن حالت بي تفاوت و تعجبي كه در چهره اش وجود دارد بدين معنا است كه از نظر رواني نيز در حال رشد است . او دارد اثرات دنياي خارج را جمع آوري ميكند تا بتواند نظرات خود را بعداً راجع به آن ابراز نمايد .
روانپزشكان معتقد هستند كه كودكي به يك « فرد جنايتكار »‌ يا يك فردي كه قابليت سازش در جامعه را دارد از همان اولين اثري كه دنيا بر او ميگذارد شخصيت او شكل ميگيرد نه اينكه بطور ناگهاني در طول زندگي داراي چنين شخصيتي ميگردد. روانپزشكان اهميت بسياري براي اولين تجربه كودك با سينه هاي مادر قائل هستند . بدينمعني كه كودك نه تنها از پستان مادر شير ميخورد بلكه گرمي ، عشق و امنيت را نيز از پستان او احساس ميكند . روانپزشكان معتقدند كه اگر كودك در زير پستان مادر كراراً مورد ناراحتي قرار گيرد در تمام عمر خود فرد ناراحت و بيهوده اي خواهد شد . شخصيت و منش كودك مانند پاها و دستها و اعضاي ديگر بدن از همان روز تولد رو برشد است .
بعضي از كودكان عقب ماندگي خود را در رشد كه بعلت بيماري متوقف يا كند شده خيلي زود جبران ميكنند ، البته اين جبران در صورتي خواهد بود كه پزشك و پرستاران باندازه كافي در هنگام بيماري كودك صبور و مهربان باشند . از طرف ديگر كودكاني كه از اين موهبت در خانه و بيمارستان محروم باشند ضايع خواهند شد .
سرعت رشد كودكان متفاوت است ، اگر مشاهده شود كه كودكي در بعضي از موارد آنطوركه شايد و بايد رشد نكرده است اين امر دليل بر اين نيست كه حتماً در اصل نقصي در وي وجود دارد كه باعث جلوگيري از رشد او شده است . ممكن است كه سازمان بدن او به نحوي باشد كه عجله و شتابي در اين مورد نداشته باشد و با تأني راه رشد خود را طي ميكند .


يكي از جالب ترين و در ضمن مفيد ترين توضيحات تفاوت هائي است كه بين مغز و نخاع شوكي كودكان و بزرگسالان وجود دارد . یك كودك تقريباً همانقدر ماده خاكستري يا يك سلول مغزي دارد كه يك فرد بزرگسال ، ولي « ماده سفيد » يا ماده ايكه سلولهاي عصبي را بيكديگر متصل ميكند بطور كامل در كودكان رشد ننموده است . اين امر درست مثل اين است كه تمام وسايل راديو از قبيل ترانسفورمر ها ،آمپلي فاير ها، پيچ و مهره ها وجود داشته باشند ، ولي سيم اتصال بين آنها هنوز نصب نشده باشد.
كندي رشد اين غلاف خود گوياي رفتار كودك است . او بيشتر از يك فرد بالغ پيچ و تاب و لول ميخورد و اين امر تا اندازه اي در ارتباط با اعصابي است كه عضلات را مورد كنترل قرار ميدهند و هنوز بطور هم آهنگ كار نميكنند و همه در حال تكميل كردن غلاف گرد خود هستند . قبل از اينكه اين غلاف ها تشكيل يابند ، كودك بسختي ميتواند طبق اراده خود كاري انجام دهد . تقريباً هرچه او انجام ميدهد بازتابي بيش نيست . اگر خيلي گرم و يا سردش باشد ، يا اينكه پايش مورد فشار قرار گيرد فقط گريه ميكند . او نميتواند پاي خود را ازچيزي كه آنرا مورد فشار قرار ميدهد آزاد كند .
همه چيز در رشته هاي تشريح ، فيزيولژي و درماني در مورد كودكان تفاوت خواهد داشت ، چونكه يك كودك بيشتر يك عضو در حال رشد است ، درحاليكه اعضاي بدن يك فرد بالغ كاملاً رشد يافته است .
در اوايل رنسانس ، هنرمندان تصوير كودكان را طوري ميكشيدند كه مانند يا فرد كوچك بالغ بنظر برسند . تابلوهائي از قبيل « مادونا و كودك »‌ عملاً مثل اين بود كه تابلوي « مادونا و يك مرد خيلي كوچك» باشد . بعد ها هنرمندان دانستند كه تصوير يك كودك بايد با يك فرد بالغ كاملاً تفاوت داشته باشد. كودكان مختصات مخصوص خود را دارند و هنگاميكه ما اين مختصات را درك كنيم هم براي ما و هم براي آنان وضع بهتري ايجاد خواهد شد .
نظرات (0)

Post a Comment

منو
لیست دوستان
امکانات
لینکها در صفحه جدید
تشکر


کليه حقوق محفوظ است