ادامه از قبل
4- علت سكته مغزي چيست ؟
Dr. Irvine Page And Tom Mahoney
( قسمت سوم )
درصورتيكه فشار خون بالا در مراحل اوليه خود باشد ميتوان آنرا كاهش داد . در صورت كنترل فشار خون نه تنها امكان سكته مغزي كاهش مييابد بلكه خطر قلبي نيز نقصان حاصل ميكند.
علائم ديگر اخطار قبلي سكته مغزي عبارتند از : درد هاي شديد در پشت سر و گردن ، سرگيجه يا بيهوشي ، اغتشاشات حسي يا حركتي ، خون دماغ و تورم رگهاي خون در شبكيه چشم. اين علائم را در بيماريهاي ديگر هم ميتوان ديد و الزاماً دليل بر فشار خون زياد يا سكته در شرف تكوين نيستند .
علل فشار خون زياد هنوز بطور كامل مشخص نشده و بين پژوهشگران علم پزشكي در اين مورد اختلاف نظر وجود دارد ، ولي پزشكان با روشهاي مختلفي آنرا مورد كنترل قرار ميدهند:
( 1 ) خود داري از چاقي و ناراحتي هاي عصبي از هر نوع ،
( 2 ) رژيم غذائي ،
(3) جراحي – اعصابيكه موجب انقباض شريان ميگردد،
(4) دارو كه بطور موقت فشار خون را بحالت عادي در ميآورد.
خوشبختانه اغلب خود بدن قادر است نواقص را رفع نمايد . بعضي از پزشكان طرفدار داروهاي ضد انعقاد بعنوان عامل جلوگيري از فشار خون ميباشند ، ولي در مورد اين روش اتفاق نظر وجود ندارد ، از طرفي شواهدي نيز وجود ندارد كه در بعضي موارد زيانبخش نباشد . بعد از اينكه تصلب شرائين آثار خود را نشان داد رژيم غذائي در مورد كم مصرف نمودن چربي نيز بيفايده است.
پر واضح است كه يك سكته مغزي را نبايد يك امر ساده تلقي نمود . از طرف ديگر اگر سكته مغزي رخ دهد نبايد وحشت كرد يك سكته خفيف مغزي ممكن است كاري جز اينكه بيمار احساس بيماري و از هم گسيختگي موقتي در توانائيش نمايد ناراحتي ديگري را موجب نميگردد.
حتي سكته شديد مغزي آنطور كه در آغاز بنظر ميرسد خطرناك نيست. در شوك مراحل اوليه بيمار و خانواده اش ممكن استكه احساس نمايند كه بيمار كاملاً فلج شده يا اينكه شعورش را از دست داده است. كمتر ممكن است كه اين امر اتفاق بيفتد. و اين درست نيست كه در چنين مواقعي اطرافيان بيمار طوري رفتار نمايند كه انگاري منتظر ماشين نعش كش هستند . حتي عوارض سخت ترين سكته هاي مغزي هم در بعضي موارد بسرعت غير قابل تصوري رو به بهبودي ميگذارد .
سكته مغزي بهيچوجه بدين معنا نيست كه فرد درگير بافتهاي فعال براي زندگي و حيات خود را از دست داده است . لوئي پاستور دانشمند فرانسوي و پدر ميكرب شناسي ، بيست و پنج سال بعد از يك سكته مغزي كه در سن چهل و شش سالگي برايش اتفاق افتاد به زندگي ادامه داد و بيشتر كار هاي بزرگ خود را بعد از اين سكته انجام داد . جوشوا رينولد بعد از سكته مغزي كه در سن پنجاه و نه سالگي برايش اتفاق افتاد يكصد تابلو كشيد . جرج فردريك هندل قطعه جاوداني خود بنام مسيح را بعد از سكته مغزي خلق كرد و سالهاي زيادي نيز بعد از آن بزندگي پر بركت خود ادامه داد.
پيشرفتهاي قابل توجهي در معالجه و بازگرداندن صدمات حاصله از سكته مغزي حاصل شده است . ورزشهاي مخصوص ، آب درماني و بكار بردن وسائل الكتريكي براي بكار انداختن اعضاي فلج شده براي بهمود و درمان بيماران مؤثر بوده است و حتي قسمتهائي را كه از مغز آسيب نديده است طوري تعليم ميدهند كه كار مراكز آسيب ديده را انجام دهد.
البته اين بستگي به خود بيمار دارد كه تا چه اندازه جرأت و تهور دارد و تا چه ميزان روحيه قوي براي تمايل به بهبودي خود داشته باشد. بديهي است كه براي يك مرد بسيار تحقير آميز است كه مانند بچه ها حرف زدن را به او آموزش دهند و اينكه به او ياد دهند دستش را چگونه حركت دهد و يا با دست چپ و راست چه اعمالي انجام دهد. و يا اينكه ياد بگيرد چگونه كفش را به پا كند و بندهاي آن را ببندد. او نياز به تفاهم بسياردارد و دوستان و خانواده اش ميتوانند كمك مؤثري براي بهيودي باشند.
وقتيكه پاستور در اثر لخته شدن خون در مغزش دچار سكته مغزي شد ، بقدري وضعش وخيم بود كه امور ساختماني آزمايشگاهي كه از طرف دولت براي او ساخته ميشد متوقف گرديد . وقتي پاستور از اين جريان با خبر شد حالش بسرعت رو بوخامت گذاشت . دوستانش از ناپلئون سوم تقاضا كردند كه دستور ادامه كار را صادر نمايد و وي نيز فوراً فرمان داد كه كارساختمان را دوباره شروع نمايند . پس از آن حال پاستور رو به بهبودي گذاشت و در همان آزمايشكاه بود كه توانست بر بيماري هاري فائق شود و راه معالجه چندين بيماري لاعلاج آن زمان را كشف كند .