ادامه از قبل
فصل چهارم
غولهاي بدن انسان
نيروهاي نا شناخته مغز (1 )
Bruce Bliven
هفت حقيقت مهم راجع به مغز وجود دارد كه بعضي از آنها در اثر تحقيقات اخير كشف شده و كمكي خواهد بود كه شما از مغزتان بهتر استفاده كنيد :
1 . چيزي بنام خستگي مغز وجود ندارد . افراد عادي اغلب راجع به « خستگي روحي » يا « خستگي مغزي » صحبت ميكنند و تصور ميكنند كه كارهاي طولاني فكري موجب خستگي مغز ميشود. ولي دانشمندان معتقد هستند كه چنين حالتي وجود ندارد . مغز مانند ماهيچه نيست . عمل مغز يك كار عضلاني نيست بلكه يك عمل شيميائي – الكتريكي است .
وقتي بعد از ساعتها كار فكري ظاهراً بنظر ميرسد مغز خسته شده است بدون شك خستگي مربوط به قسمتي ديگر از بدن ميباشد ، مثلاً چشمها يا عضلات گردن و يا پشت . خود مغز تقريباً ميتواند تا مرز بينهايت بدون خستگي بكار ادامه دهد.
خانم جواني حاضر شد كه براي آزمايش در ذهنش يك سري اعداد چهار رقمي را ضرب نمايد و اين عمل را با سرعت هرچه تمانتري انجام دهد . او اين كار را دوازده ساعت بدون وقفه انجام داد. در اين مدت فقط نقصان كمي از لحاظ سرعت و دقت در مهارتش مشاهده گرديد. در پايان دوازده ساعت او بعلت احساس خستگي بدني و گرسنگي دست از كار كشيد .
آنچه بنظر خستگي ميرسد دلتنگي و ملالت است . در موقع مطالعه يك كتاب مشكل شما بين تمايل به ادامه خواندن و تكانه نخواندن كتاب در كشمكش است . از نظر يكي از روانشناسان معروف ، اغلب اين خستگي نيست كه شما احساس ميكنيد بلكه بيتوجهي و ناتواني از دور كردن افكار مغشوش كننده است .
2 . گنجايش مغز تقريباً بينهايت است . آن قسمت از مغز كه عهده دار فكر كردن و حافظه است بانضمام فعاليت هاي آگاهانه داراي ده يا دوازده هزار ميليون سلولهاي ريز ميباشند. هركدام از اينها داراي پيچك هاي كوچكي هستند كه بوسيله آنها يك پيام الكترو شيميائي از سلولي به سلول ديگر را منتقل ميكند . فكر كردن و حافظه به اين گذرگاه جريانات الكتريكي وابستگي دارد . دانا ترين فرديكه تا كنون در دنيا بوده است هرگز از تمام گنجايش مغز استفاده نكرده است . ( به احتمال قريب به يقين ، افراد بطور اعم فقط ده تا دوازده درصد از توانائي مغز خود را مورد استفاده قرار ميدهند. )
3 . بهره هوشي[1] آنقدر ها هم كه فكر ميكنيد مهم نيست . خيلي از ما ها عقده حقارت در مورد بهره هوشي خود داريم . خيلي ساده بعلت شرايط نامناسبي ميتواند نتيجه بهره هوشي كمتر از آنچه واقعاً استحقاق آنرا داريد نصيبتان گردد. اين امر ممكن است كه بعلت كسالت موقت و يا تشويش اتفاق افتد. بنابراين اگر شما مورد آزمايش بهره هوشي قرار گرفتيد و امتيازي كسب كرديد بدانيد كه امتياز حقيقي شما بيش از آن ميباشد.
اساس جسمي هوش زياد چيست ؟ بر خلاف عقيده معمول ، هوش زياد لازمه اش سر بزرگ نيست. احتمالاً اين امر مربوط با شكنج هاي قشر مخ ميباشد كه قسمت بزرگ فوقاني مغز ميباشد . افراد بسيار باهوش داراي جريان گردش خون خوبي به مغز خود ميباشند ، كه اكسيژن ، گلوكز و بعضي مواد مهم شيميائي ديگر را در بر دارد. فردي كه داراي استعداد بخصوصي مثلاً در رياضي يا موسيقي و غيره داشته باشد داراي يك رشته ضخيم عصبي در مكان بخصوصي از مغز ميباشد .
ولي امتيازات جسمي مغز شما خيلي كمتر از نحوه بكار بردن آن اهميت دارد . تعداد سلولهاي مغزي در فردي با بهره هوشي 100 ( كه ميانگين است) بقدري بزرگ است كه اگر كاملاً بكار گرفته شود از نظر حافظه بقدري زياد خواهد بود كه از بزرگترين نابغه ايكه تاكنون در جهان ميزيسته بيشتر خواهد بود . يك فرد داراي بهره هوشي متوسط كه بسرعت دانش خود را افزايش ميدهد و مهارت خود را هر سال بيشتر ميكند از فرديكه داراي بهره هوشي بالا ميباشد ولي از مطالعه و افزايش دانش خود غافل است جلو تر خواهد بود . تحقيقات ثابت كرده است كه بعضي افراد بسيار مهم در تاريخ بهره هوشي در حد معمول داشته اند . براي نمونه ميتوان از سياستمداراني چون كرومول ، جان آدامس و لينگلن و از قهرمانان نظامي چون دريك ، ناپلئون و نلسون و از نويسندگان چون گلداسميت، تاكري و امرسون نام برد . تمام اين مردان بزرگ بدون شك از لحاظ هوشي فوق متوسط بوده اند با اين وجود آنها را از ميان افراديكه مورد مطالعه و بررسي قرار داده اند در درجه پائين تر يافته اند . آنچه را كه آنها در درجه عالي واجد بوده اند صفات ويژه و سخت كوش بودن آنها بوده است يعني آنقدر داراي اراده قوي بوده اند كه هر قصدي را كه ميكرده اند تا آنرا به اتمام نميرسانيدند از پاي نمي نشستند .
ادامه دارد
[1] - I.Q ( Intelligent Quotient )