انسان موجود ناشناخته
ادامه از قبل
انسان ، قبل از هر چيز فرايندي از تغذيه و حركت بدون وقفه مواد شيميائي است . مواد پيوسته در تمام سلولهاي بدن جاري است و انرژي لازم را به بافتها ميرسانند و در عين حال مواد شيميائي مورد لزوم آنها را تأمين مينمايد تا ساختار موقت و شكننده اعضاء و رفتار ما را بسازد . اعمال بدن آنطور كه بايد بطور دقيق مانند محل قرار گرفتن اعضاء بدن مشخص نميباشند . مثلاً اسكلت بدن فقط ستون نگهدارنده بدن نيست بلكه قسمتي از سيستم جريان خون ، تنفس و تغذيه را تشكيل ميدهد بدين معنا كه مغز استخوان لكوسيت ها ( گلبول سفيد ) و گلبول قرمز را توليد ميكند . كبد صفرا را ترشح ميكند ، سم ها و ميكربها را از بين ميبرد، گليكوژن را در خود ذخيره مينمايد و متابوليسم قند را در تمام بدن تنظيم ميكند . بهمين نحو عمل پانكراس ، غدد فوق كليه و طحال محدود به يك كار نميشود . هر كدام از اين اعضاء داراي فعاليت هاي مختلفي هستند و تقريباً در تمام فعاليت هاي بدن شركت مينمايند . هر غده توسط مواد مترشحه خود در تمام اعضاي بدن حضور دارد . تصور كنيد موادي كه توسط بيضه ها ترشح ميگردد آبي رنگ بود ، در اينصورت تمام بدن مرد آبي رنگ ميشد . خود بيضه ها رنگ آبي بيشتري ميداشتند، ولي اين رنگ در تمام بافتها و اعضاء حتي در غضروف ها نيز منتشر ميشد .
عضو بدن با تكنيك خاصي خود سازي ميكند و چگونكي آن با مغز انسان بيگانه است . ساختار آن مانند يك خانه از مواد خارجي نبوده داراي ساختار سلولي يعني توده اي از سلولها نيست. البته همانطور كه در ساختمان يك خانه از آجر استفاده ميشود در ساختار عضو بدن سلول نيز وجود دارد ولي آجري كه در ساختار عضو بدن بكار ميرود آجر اسرار آميزي است كه ميتواند خود روي هم قرار گيرد و ديواره ها را خود بسازد. حتي تغيير شكل داده چار چوب پنجره ، سفالهاي پشت بام ، زغال براي توليد گرما ، آب براي آشپزخانه و حمام را هم فراهم نمايد .
رشد يك سلول به سان افسانه ايست كه براي بچه ها حكايت ميكنند. اين فرايند توسط سلولهائي كه ظاهراً همه گونه اطلاعات را از آينده دارند انجام ميپذيرد و از مواديكه در پلاسماي خون وجود دارد مصالح ساختماني و حتي كارگران آنرا بوجود ميآورد.
بدن انسان بي نهايت نيرومند است . خود را با سرماي قطب و گرماي مناطق حاره تطبيق ميدهد. در مقابل گرسنگي ، ناملايمات آب و هوا ، خستگي و سختي ها مقاومت ميكند . بشر سخت جان تر از همه حيوانات است .
ما هميشه ناخودآگاه بدن را با ماشين مقايسه ميكنيم . استحكام و دوام ماشيت بستگي به موادي دارد كه در آن بكار رفته است . ولي تحمل و دوام بدن انسان ناشي از انعطاف پذيري بافتها ، استقامت آنها ، خاصيت نمو بجاي فرسايش ، قدرت تطابق در مقابل تغييرات ميگردد. مقاومت در مقابل بيماري ها ، قدرت كار و تحمل نگرانيها ، نيروي سعي و كوشش و تعادل عصبي نشان اين است كه انسان اشرف مخلوقات است .
بيشتر افراد گرچه بيمار نيستند ولي از سلامت خوبي برخوردار نيستند . شايد وضع يكي از بافتهاي بدن چنين فردي خوب نباشد ، ممكن است ترشحات غده اي يا غشاء مخاطي بقدر كافي و لازم نيوده و يا زياده از حد باشد و يا قابليت هيچان پذيري سيستم عصبي آنها بيش از حد باشد و يا بافتها آن طور كه بايد توانائي مقاومت در مقابل عفونت ها را نداشته باشند. كسي كه در آينده بتواند روش تحريك بافتها و اعضاء بدن را كشف كند و بتواند همآهنگي لازم را در آنها ايجاد نمايد كشف او ارزنده تر و مؤثر تر از كشفيات پاستور خواهد بود .
در بيماري ، بدن همان همآهنگي و اتحاد را كه در سلامت داشته حفظ مينمايد . بيماري در تمام بدن تأثير ميگذارد . هيچ صدمه اي محدود به يك عضو تنها نميشود .
پرشكان در راهي گام نهاده اند كه هر بيماري را طبق مفهوم تشريحي انسان و از جنبه تخصصي آن مورد بررسي قرار دهند . فقط آن دسته از پزشكاني كه جزء به جزء اجزاء و كل بدن را، يعني جسم و روان، را بشناسند ميتوانند بيماري فرد را مورد تشخيص قرار دهند و نسبت به معالجه آن اقدام نمايند .
مراكز مغزي تا اندازه اي شامل مايعي از ترشحات غدد و سلولها است كه در تمام بدن منتشر ميگردد. بدين ترتيب تمام اعضاء با غشاء مغز مرتبط ميباشند . زمانيكه خون و لنف از ترشحات غدد فوق كليه محروم گردند ، بيمار دچار افسردگي ميگردد. همه ميدانند كه شخصيت فرد چگونه در اثر بيماري كبدي و همينطور در بيماري معده و روده ها دگرگون ميشود . واضح است كه سلولهاي اعضاي بدن موادي را در بدن انتشار ميدهند كه موجب بازتاب در اعمال رواني ما ميگردد.
بيضه ها تأثير مهمي روي قدرت و كيفيت افكار دارند . بطور كلي شعرا ، هنرمندان و فاتحين بزرگ داراي احساسات جنسي قوي بوده اند . برداشتن غدد تناسلي موجب تغييراتي در وضع رواني ميگردد. بنظر ميرسد كه بروز آفكار بديع در موارد خاصي در ارتباط با فعاليت غدد تناسلي باشد . وقتي عشق ناكام ماند موجبات تحريك مغز فراهم ميگردد . اگر دانته به وصال بئاتريس ميرسيد شايد هيچگاه كمدي الهي خلق نميشد . اين كاملاً ثابت شده است كه زياده روي در اعمال جنسي موجبات كندي ذهن و اعمال فكري را فراهم ميكند. بنظر ميرسد براي اينكه قواي فكري به حد اعلاي خود برسد لازم است كه غدد جنسي كاملاً رشد يافته باشند ، ولي بايد همراه با منع و امساك موقت آن باشد .
بخل و حسد ، نفرت ، ترس و وحشت وقتي عادت شد ميتواند تغييرات عضو را بوجود آورد و توليد بيماري جدي نمايد. رنجهاي روحي عميق سلامت شخص را مورد تهديد قرار ميدهند . كساني كه نميتوانند با نگرانيهاي ناشي از كار خود مقابله نمايند اضطراب ناشي از آن موجب نابودي آنها ميگردد. هيجانات باعث انقباض و نارسائي رگهاي موئين ميگردد و اينعمل توسط اعصاب تنگ كننده عروق انجام ميگيرد. لذا هيجان تغييراتي را در گردش خون ايجاد ميكند و در نتيجه چهره شخص سرخ ميشود و ترس و وحشت چهره را رنگ پريده مينمايد . عوامل تحريك كننده موجب ترشح يا توقف ترشح غدد ميگردد و علاوه بر آن ممكن است موجب تغييراتي در تركيب شيميائي اين ترشحات گردد. ثابت شده است كه شوك روحي موجب تغييرات قابل توجهي در خون ميگردد. تألم ممكن است كه موجب صدمات جسمي گردد. عدم ثبات زندگي امروزي ، تشويشهاي مداوم ، دگرگونيهاي عصبي يا جسمي در معده و روده ، تغذيه ناقص ، دخول ميكربهاي موجود در روده ها را به سيستم جريان خون موجب ميگردد. چنين امراضي در زندگيهاي ساده تر كه اضطراب هاي كمتري وجود دارد بندرت ديده ميشود. همينطور كسانيكه آرامش دروني خود را در ميان آشوب ها حفظ ميكنند مصون از بينظمي هاي عصبي و جسمي هستند. انسان با مغز و تمام اعضاي ديگرش مي انديشد، اختراع ميكند ، عشق ميورزد ، رنج ميبرد ، تحسين ميكند و عبادت مينمايد .
فعاليت هاي فكري با تمرين نزج ميگيرد . هوش و ذكاوت بايد توسط انديشه كردن منطقي قالب بگيرد. هر فردي با ظرفيتهاي هوشي مختلفي نسبت به افراد ديگر بدنيا مي آيد ، ولي خواه اين استعداد ها كم يا زياد باشد نياز مبرم به تمرين مداوم دارند . قدرت هوش با استدلال دقيق و منطقي و توجه همه جانبه به همه چيز و بطور دائم افزايش مي يابد. برعكس نگاه سطحي ، تخيلات سريع و پي در پي و فاقد نظم فكري موجبات كندي رشد فكري را فراهم مي نمايد . براي اينكه فكر بحد اعلاي رشد خود برسد شرايط بسياري لازم است و فقط در بعضي از اعصار اين امر رخ داده است . طريق زيستن ، طرز تغذيه و نحوه تعليم افراد برگزيده و مشهور در تاريخ تمدن ما چه بوده است ؟ تقريباً ما هيچ چيزي راجع به نبوغ فكري نميدانيم و ادعا ميكنيم كه افكار كودكانرا ميتوانيم با تمرين حافظه و تمرينهائي كه در مدارس مدرن داده ميشود رشد دهيم !
ادامه دارد