انسان موجود ناشناخته
دكتر الكسيس كارل
( Dr. Alexis Carell)
دكتر آلكسيس كارل زادگاهش در فرانسه بود ولي بعد آمريكا را موطن خود انتخاب نمود. كتاب « انسان موجود ناشناخته » را قسمتي به زبان انگليسي و قسمتي به فرانسه نوشت ولي بعداً آنرا ترجمه كرد . بعد از فارغ التحصيل شدن از دانشگاه ليون فرانسه مدت دو سال در بيمارستانهاي فرانسه كار كرد و در رديف استادان دانشگاه مك گيل مونترال و دانشگاه شيكاگو قرار گرفت و مدت يك سال در هر كدام به تدريس مشغول بود . از سال 1906 تا سال 1939 كه به سن بازنشستگي شصت و پنج سالگي رسيد در مؤسسه پژوهشي راكفلر نيويورك به تحقيق پرداخت و در آنجا بود كه به جهت تحقيقات زيست شناسي خود شهرت جهاني يافت.
دكتر الكسيس كارل در طول جنگ جهاني اول روش جديدي براي معالجه زخمهاي عميق ابداع كرد،بدينطريق كه براي ضد عفوني كردن آنها از يك وسيله ابداعي براي پمپ كردن محلول داكين[1] به همه قسمتهاي زخم استفاده كرد . از سال 1911 فن جديد جراحي را تكميل نمود و موجب شد كه انتقال خون تسهيل گردد. در سال 1912 بخاطر موفقيتش در اشباء گلبولهاي خون و پيوند اعضاء بدن موفق به اخذ جايزه نوبل گرديد.
در سال 1921 براي تحقيقاتش در مورد بيماري سرطان موفق به اخذ مدال نورد هوف – يونگ[2] شد. شايد معروف ترين آزمايش او اين بود كه توانست يك ربع قرن قسمتي از قلب مرغي را در محلولي زنده نگهدارد و با تغذيه مصنوعي آنرا رشد دهد و ضايعات آنرا دفع نمايد . اين پژوهشگر مشهور در اثر ارزشمندش بنام « انسان موجود ناشناخته» ، سر وجود را از مركز ثقل خودش يعني اسرار خود حيات مورد مطالعه و دقت قرار داده است .
هر فردي توسط اندامش ، طرز راه رفتنش و چهره اش مورد شناسائي قرار ميگيرد. شكل ظاهري مبيين صفات ، توانائي هاي بدن و مغز شخص ميباشد . فردي كه در دوران رنسانس دائم در معرض خطرات و ناملايمات گوناگون قرار داشت شوق و ذوقي براي كشفيات مانند گاليله و خلق شاهكار هائي چون لئوناردو داوينچي داشته است با فردي كه امروز در آپارتمانهاي زيبا و به دستگاههاي حرارت مركزي و هواي مطبوع مجهز ميباشد و در محل كارش همه گونه وسايل وجود دارد و فيلم هاي متنوع را مشاهده ميكند و براي تفريح و تفرج به بازي گلف و بريج ميپردازد تفاوت فاحشي با گذشتگان دارد.
هر دوره اي اثر خودش را بر انسان ميگذارد. مشاهده ميكنيم كه اتومبيل ها و ورزش طبقه جديدي را خلق ميكنند. فرم بدن وحتي افكار عادي ما را عادات فيزيولژيكي ما تعيين ميكنند. شكل و خطوط چهره ما را شرايطي كه عضلات به آن خو گرفته اند مشخص ميكنند. وضع و حالت اين عضلات بستگي به مغز فرد دارد. بدون اينكه متوجه باشيم وضع چهره ما نشأت از احساسات ، اشتها و الهامات تمام وجود ما ميگيرد. در اين كتاب نه تنها ميتوانيم ميل به ارتكاب گناه ، تمايل به هوس هاي مختلف و صفات نيكو و هوش و ذكاوت و عادات پنهاني فرد را شناسائي نمائيم ، بلكه حساسيت بدن را به بيماري هاي مختلف عضوي و رواني دريابيم. زيبائي و طراوت جواني ناشي از هم آهنگي طبيعي خطوط چهره فرد است و روح دخالتي در تبديل چهره جوان به سيماي پيري ندارد.
[1] - Dakin
[2] - Nordhoff-Jung
ادامه دارد