شگفتيهاي بدن انسان - ادامه قسمت 1
منشاء ذوق و قريحه ( در شاعري ) چيست ؟ چگونه ميتوان چون پرندگان سبكبال در آسمان نيلگون پرواز نمود؟و يا اينكه دشمن ديرين بشر بنام بيماري ناشي از چيست و چگونه ميتوان آنرا مهار كرد. اينها اسرار شگفت آور فعاليت هاي ارسطو بوده است كه منجر به بررسي حيات در دريا ، و زمين و عناصر مختلف شده است. اكنون بشر اين حق را دارد كه بگويد كه ادعاي ارسطو را جامه عمل پوشانده و توانسته است پاسخ بيشتر سؤالات را بيابد.
گالن[1] كه با ارسطو درسرير استادي در قرون وسطي شريك بوده در قرني ديگر و عصري متفاوت ميزيسته است . او در روم ميزيسته و به زبان يوناني مينوشته است . نوشته هايش بقدري حجيم و قطور است كه كتاب انجيل در مقايسه با آن چون جزوه اي كوچك مينمايد. اين پزشك امپراطوران ، درباريان ، سرداران، سناتور ها ، تجار، فلاسفه و گلادياتور هاي بسياري را معالجه كرده است . او در مورد تمام بيمارانش بحث ميكند و متذكر ميگردد كه چگونه با ترفند كوچكي توانسته است كه امراض آنان را معالجه نمايد . ولي تمام دانش او در مورد بدن انسان از كالبد شكافي حيوانات حاصل شده بود . اين امر موجب شده بود كه بشر حدود دو هزار سال مسحور بلاغت او شده نتواند خود بدن انسان را مورد شناسائي قرار دهد.
سرانجام سپاهيان نور برخاستند و جنگ ديگري بنام آزادي براي كنكاش و كالبد شكافي بدن انسان در گرفت . پيش قراول اين سپاه كه هيچگاه دانش او به پايه بقراط نميرسيد فردي بنام وساليوس[2] آناتوميست فنلاندي بود . او اولين كسي بود كه بطور كامل و دقيق ساختمان بدن انسان را تشريح نمود و كتابي در اين مورد منتشر كرد . اين كتاب يكي از بزرگترين آثار مؤثر در ايجاد عصر جديد است و نام آن
استDe Human Corporis Fabrica
در دوران فترت طولاني دانش بشر يعني قرون وسطي هيچ فضاي مناسبي براي بررسي طببعت وجود نداشت و كليسا و دانشگاهيان آنروز كه به طنز انسان دوستان ناميده ميشدند با كالبد شكافي بدن انسان بسيار سخت مخالف و از آن ممانعت ميكردند .
به ناچار دانش پژوهان براي فراگيري علم كالبد شناسي از نوشته هاي گالن و تا اندازه اي هم از آثار ارسطو استفاده ميكردند . كالبد شناسي گالن و ارسطو بر مبناي كالبد شكافي حيوانات بود . لذا تا اواخر قرن پانزدهم و اوايل قرن شانزدهم در مورد مطابقت بدن انسان با آنچه گالن در حيوانات بررسي كرده بود بحث ها و اختلاف نظر هاي زيادي وجود داشت.
در مقابل اين جهل همگاني و تعصبات خشك، وساليوس دل به دريا زد و بدن انسان را تشريح كرد. او بارها اعلام كرده بود كه بدن انسان انجيل مقدس اوست و اهميتي نميداد كه چگونه و از چه راهي به حقيقت آن دسترسي پيدا كند . سرانجام به اين نتيجه رسيد كه بايد از گورستاني در پاريس بنام مونت فوكون[3] اجساد جنايتكاراني كه در آنجا بدار مي آويختند سرقت نمايد. او در شهر لوون[4] شب ها دزدانه به گورستان ميخزيد و جسد مرده را از بالاي دار ميدزديد و آنرا تشريح مينمود.
در چنين شرايط سخت و دشواري علم كالبد شناسي در دنيا بوجود آمد . اما ، وساليوس تقاص كنجكاوي خود را پس داد. با كشف رازش او را مورد تكفير قرار دادند ، لذا براي اينكه از يك مرگ حتمي نجات يابد به عنوان توبه به سفر رفت و از آن به بعد هيچكس از او خبري نيافت ، ولي اثر اعجاب برانگيز او بنام :
De Human Corporis Fabrica
باقي ماند .
سر ويليام اسلر [5] پزشك مشهور كانادائي در وصف اين اثر بديع چنين نوشته است : « پزشكي مدرن از اينجا شروع ميشود »
مدتها بود كه بشر در انتظار دانستن ساختار چيزي بود كه از هر موضوع ديگري برايش مهمتر و در ضمن آشنا تر بود. امروزه اين علم در مغز و ذهن خيلي از افراد مكان مقدسي به خود اختصاص داده است .
[1] Galen
[2] - Vesalius
[3] - Montfaucon
[4] - Louvain
[5] - Sir William Osler
ادامه دارد
نظرات (0)

Post a Comment

منو
لیست دوستان
امکانات
لینکها در صفحه جدید
تشکر


کليه حقوق محفوظ است