شگفتيهاي بدن انسان - 4

انسان موجود ناشناخته
ادامه از قبل

شكل و تركيب استخوانهاي بدن ، عضلات ، پوست و مو ارتباط مستقيم به نحوه تغذيه بافتها دارد و تغذيه بافتهاي نيز بوسيله تركيبات پلاسماي خون يعني فعاليت غدد مترشحه داخلي و دستگاه گوارش تعيين ميگردد. سطح پوست بازتاب وضعيت كار غدد مترشحه داخلي ، معده ، روده ها و سيستم عصبي ميباشد . اختلاف هاي عملي بسياري بين افراد بلند قامت و لاغر اندام و چاق و كوتاه وجود دارد . افراد بلند قامت حساسيت بيشتري به امراض سل و زوال عقل پيش رس[1]دارند. از طرف ديگر افراد كوتاه قد نيز در مقابل امراض شيدائي ادواري[2]، ديابت و رماتيسم حساسيت دارند . پزشكان قديمي به حق اهميت زيادي براي خلق و خوي و خصيصه هاي فردي [3] براي تشخيص بيماري قائل بودند . وضع جسمي و روحي فرد در چهره اش بازتاب دارد . پوست بدن تقريباً سرحد استوار و كامل دنياي درون بدن ميباشد. پوست قادر است ميكروبهائي را كه در سطح آن زندگي ميكنند توسط ترشحاتي كه از غدد خود مينمايد نابود نمايد . در مقابل آب و گاز غير قابل نفوذ است . قسمت خارجي پوست در معرض نور ، وزش باد ، رطوبت ، خشكي، گرما و سرما ميباشد. از درون در تماس با دنياي مايع ، گرم و عاري از نور به مثابه آب دريائي كه آبزيان در آن زندگي ميكنند در تماس دائم است .
دوام پوست مربوط به چندين لايه سلول است كه به آهستگي و بدون و قفه در حال تكثير است . اين سلولها مانند سفال بام در هم آميخته ميشوند از جا كنده سفال جديدي جايگزين آن ميشود. زائده هاي لامسه كه در تمام سطح پوست پراكنده هستند در مقابل فشار ، درد ، حرارت و سرما حساس هستند . همين زائده ها كه در زير پوست زبان پراكنده اند توسط انواع غذا ها و همچنين تغيير درجه حرارت متأثر ميگردند . لرزش و حركت هوا روي اجزاء پيچيده گوش تأثير ميگذارد . شبكه اعصاب بويائي در مقابل بو متأثر ميگردد . بدينطريق كيفيت هر فرد تا اندازه اي با سطح بدن او در ارتباط ميباشد ، چون مغز با پيام هاي مداومي كه از دنياي خارج دريافت مينمايد شكل ميگيرد. بنابراين وضع پوشش بدن ما نبايد بي مهابا در معرض عادات جديد زندگي قرار گيرد ، مثلاً ما هنوز كاملاً آگاه نيستيم كه اگر بدن در معرض تابش نور خورشيد قرار گيرد چه اثراتي بر رشد تمام بدن خواهد داشت . لذا زياده روي در برنزه كردن بدن نبايد بدون دليل ادامه داده شود .
با بررسي جسد مرده نميتوان به ماهيت موجود زنده پي برد. چون بافتهاي بدن جسد مرده در اثر قطع جريان خون اعمال حياتي خود را از دست ميدهند . در حقيقت هر عضوي كه از رسانه غذائي خود جدا گردد ديگر نميتواند ادامه حيات دهد. در بدن زنده خون در همه نقاط بدن حضور دارد و تمام بافتها را با مايع لنف آغشته ميكند. براي درك حقيقي دنياي دروني خود بايد اعضا و جوارح جانوران و انسان را همانطور كه در عمل هاي جراحي ديده ميشوند مورد بررسي قرار دهيم نه اينكه فقط اكتفا به كالبد شكافي يك جسد مرده نمائيم. ما نبايد مانند آنچه در كالبد شكافي عمل ميگردد سلول را از مايعش جدا كنيم . تمام سلولهاي زنده صرفاً در مايعي كه قرار دارند به زندگي خود ادامه ميدهند. اين مايعي كه سلول در آن شناور است دائم در تغيير است و خود سلول نيز تحت تأثير تغييرات مايع اطراف خود قرار ميگيرد . در حقيقت اين دو هيچگاه از هم جدا شدني نيستند .
بطور تقريب خون از بيست الي سي هزار ميليون گلبول قرمز و پنجاه هزار ميليون گلبول سفيد تشكيل يافته است . اين گلوبولها در مابعي شناور ميباشند كه پلاسما ناميده ميشود . خون غذاي لازم را به هر بافت ميرساند و در عين حال مانند فاضل آبي مواد زائد را تخليه ميكند و با خود ميبرد. ماده پلاسما نيز داراي مواد شيميائي خاص است و سلولها ميتوانند درموقع لزوم ترميم هاي لازم اعضاء را انجام دهند . اين خواص حقيقتاً عجيب و شگفت آورد است . هنگاميكه جريان خون چنين وظايف شگفت آوري را انجام ميدهد مانند سيلابي عمل مينمايد كه با كمك گل و لاي و درختاني كه در اين سيلاب سرنگون شده است تعمير بناهائي را كه در ساحل آن وجود دارد شروع كند.
پلاسماي خون از آنچه تصور ميشود غني تر است و موادي از قبيل پروتئين ها ،‌ اسيد ها ، قند ، چربي و ترشحات تمام غدد و بافتها در آن به وفور يافت ميشود . چگونگي عملكرد پيچيده و عظيم اكثر اين مواد كاملاً روشن نشده است . خون همچنين داراي پادزهر هائي است كه در هنگام تهاجم ميكربها براي مقابله با آنها بكار ميرود. علاوه بر اين در پلاسماي خون نوعي پروتئين بنام فيبرينوژن وجود دارد كه در موقع ايجاد زخم تبديل به فيبرين ميگردد ،‌ رشته هائي از اين فيبرين به محل زخم مي چسبد و موجب جلوگيري از خونريزي ميگردد.
سرتاسر بدن را اين جويبار پر از مواد غذائي و مواد شيمائي طي مينمايد . غشاء دستگاه گوارش با سطح وسيع خود نه تنها چون يك صافي بلكه مانند يك كارخانه شيميائي نيز عمل ميكند . مخاطي كه سطح داخلي بدن ما را ميپوشاند مايعات فراواني را ترشح و جذب مينمايد . هنگاميكه غذا هضم شد سلولهاي اين بافت مخاطي اجازه ميدهند كه غذا وارد سلولها گردد. اما از نفوذ انواع باكتري ها كه در لوله گوارش اجتماع كرده اند جلوگيري ميكنند . اين دشمنان خطرناك هميشه مزاحم ميباشند.
انواع ويروس ها در حنجره و بيني و ميكرب استروپتوكك و ميكربهاي ديفتري در حفره بيني رشد مينمايند . باسيل تيفوئيد و اسهال با سهولت و سرعت در روده ها تكثير مييابند . سلامت غشاء مجاري تنفسي و گوارشي موجب ميگردد اعضاء بدن را در مقابل امراض عفوني به مقدار زيادي مقاومت نموده موجب تعادل و درست كار كردن و سرانجام رفتار عاقلانه گردد.
غدذ تناسلي تمام فعاليت هاي فيزيولژيكي و رواني و فكري را تشديد مينمايد . بندرت خواجه اي فيلسوف بزرگ ، دانشمند مشهور ، يا حتي جنايتكار نابكاري شده است . بيضه ها در مرد ها و تخمدانها در زنان موادي را ترشح ميكنند كه وارد خون ميشود و از اين راه تمام اعمال حيائي ما را مورد تأثير قرار ميدهند . ترشحات بيضه موجب جسارت ، خشونت ، بيرحمي ميگردد و در اثر اين ترشحات است كه گاو نر جنگنده از يك گاو گرداننده چرخ آسياب متمايز ميكردد. ترشحات تخمدانهاي زنان نيز موجبات تغييرات مختلفي در رفتار زنان ميگردد.
اگر تكه اي از بافت زنده را در ظرفي قرار دهيم بايد در مايعي برابر با 2000 برابر حجم آن قرار داده شود تا در مدت چند روز بعلت مواد زائدي كه توليد ميكند مسموم نگردد و از بين نرود. بنابراين اگر بخواهيم گوشت خالص بدن انسان را بطور مصنوعي نگهداري نمائيم بايد حدود دويست هزار ليتر مايع غذائي تهيه و گوشت بدن را در آن بگذاريم . البته اگر بخواهيم آنرا در مايع كمتري نگهداري كنيم مستلزم اين است كه دستگاه گردش خون كامل و دقيقي را كه داراي مواد غذائي لازم است بطور مداوم در بافتها گردش دهيم و مواد زائد توليد شده را تخليه نمائيم كه در اينصورت ميتوان آنرا در شش يا هفت ليتر مايع بجاي دويست هزار ليتر مايع داراي مواد غذائي زنده نگهداشت .
سرعت جريان خون براي جلوگيري از تغيير تركيب خون در اثر مواد زائد توليد شده بسيار مورد اهميت است . هر عضوي حجم و سرعت جريان خاص مورد لزوم خود را بوسيله عصب منفبض و منبسط كننده تنظيم ميكند . مغز و اعضاي ديگر همه به فشار خون معيني احتياج دارند. رفتار ما تا اندازه اي بستگي به وضع دستگاه گردش خون ما دارد. تمام فعاليت هاي بشر بوسيله شرايط رسانه هاي غذائي تنظميم ميگردد. وقتي خون از عضلات و اعضاء ديگر بدن بر ميگردد ضربان قلب آنرا به شبكه عظيم مويرگهاي شش ها ميراند كه در آنجا هر گلبول قرمز خون، اكسيژن هواي درون شش را جذب مينمايد . در همين اثنا گاز كربنيك بوسيله دستگاه تنفسي به خارج از شش ها منتقل ميگردد. تصفيه خون در كليه ها تكميل ميگردد، بدين ترتيب كه مواد معيني از خون را جدا ميكند تا بعداً توسط ادرار از بدن خارج شود. كليه ها مقدار نمك مورد لزوم پلاسماي خون را نيز تنظيم مينمايند .
عمل كليه ها و شش ها بطور شگفت انگيزي با كفايت انجام مي پذيرد. در اثر فعاليت شديد آنها است كه باعث ميشود بافتهاي زنده داراي چنين مايع واسط محدودي باشند و بدن انسان تا اين درجه جمع و جور و از كارآئي شكفت انگيزي برخوردار باشد.
نوع ديگر موادي كه علاوه بر اكسيژن و فرآورده هاي گوارشي معده و روده ها وجود دارد عبارتند از ترشحات غدد داخلي كه داراي خواص عجيبي براي توليد تركيبات جديد از مواد شيميائي موجود در خون ميباشد.
غددي مانند تيروئيد ، فوق كليه و پانكراس تركيبات جديدي مانند تيروكسين ، آدرنالين و انسولين توليد ميكنند. اين مواد داراي خاصيت تغيير شكل دادن تركيبات مواد هستند. اين مواد براي تغذيه سلولها و اعضاء غير ضروري است ولي براي فعاليت هاي فيزيولژيكي و رواني ضروري ميباشند . چنين خاصيتي عجيب به مثابه اين است كه قسمتي از موتور اتومبيل، روغني را كه مورد لزوم براي قسمتهاي ديگر ماشين است توليد نمايد و در عين حال موادي بسازد كه احتراق سوخت را تشديد نمايد و حتي افكار راننده ماشين را هم ايجاد نمايد . موجوديت و حيات بدن مديون فعاليت هاي مختلف غدد مترشحه داخلي است .

[1]- Demencia Praecox
[2] - Cyclic Mania
[3] - Idiosyncrasies
ادامه دارد
نظرات (0)

Post a Comment

منو
لیست دوستان
امکانات
لینکها در صفحه جدید
تشکر


کليه حقوق محفوظ است