زايمان بدون ترس – قسمت سوم
مقصود از آرامش جسمي چيست ؟ براي نمونه ، بمنظور اولين قدم در يك فرايند دراز مدت ، به بيمار ميگويم : « كاملاً بدون هيچ حركتي روي كاناپه دراز بكش و عضلاتت را شل كن . بگذار دست راستت را بگيرم و هيچ توجه اي نكن كه من دارم چكار ميكنم و هيچ سعي نكن بمن كمك بكني ، چونكه هر تلاشي كه تو براي كمك من مبخواهي بكني ضررش بيشتر از نفعش خواهد بود . » آنوقت من آرنج و مچ دست او را ميگيرم و دستش را از روي كاناپه بلند ميكنم . به او ميگويم دستش را ول ميكنم مثل اينكه اصلاً زنده نيست . ( عجيب است كه تعداد بسياري نميتوانند اين كار را انجام دهند و دست خود را آزادانه ول نميكنند . بيشتر دستشان را آهسته پائين ميآورند و شست انگشتانشان را با شدت تكان ميدهند . ) اين عمل را آنقدر تگرار ميكنم تا اينكه فرد مورد نظر دست خود را آزادانه رها كند . بعد از اين مرحله به شل كردن عضلات قسمتهاي ديگر بدن ميپردازم .
آرامش بايد يكي از اركان اصلي و لازم زايمان طبيعي تلقي گردد و بايد توأم با انحراف ذهن از هرگونه فعاليت و عمل رحم باشد . چقدر من به زناني كه زايمان ميكنند گفته ام : هنوز تو نمي تواني كاري بكني كه كمكي براي زايمان باشد ، اجازه بده رحم كار خودش را انجام دهد بدون اينكه با دخالت هاي نابجاي شما دچار اشكال گردد. اگر شما دخالتي در كار آن بنمائيد رحم ناراحت ميشود و موجبات درد سر شما را فراهم ميسازد . عجله اي نيست ، گره باز خواهد شد . تقريباً هميشه اين توصيه ، اگر طبق آن رفتار شود ، موجب خلاصي بيمار از درد ميگردد.
ممكن است بيمار بخواهد دست شما را بگيرد ، يا بخواهد سرش را روي بازوي شما تكيه دهد ، ولي شكي نيست كه ميخواهد داراي نيروي اعتمادي گردد كه شما در هنگام آزمايش با او تشريك مساعي مي نمائيد . زناني هستند كه ميگويند « ميتوانم و خواهم كرد » و در مقابل زنان ديگري هم هستند كه ميگويند « اوه ، خواهش ميكنم من نمي توانم من ديگر طاقت ندارم » بهمين جهت بايد رفتار با آنان طبق روحيه اي كه دارند مطابقت داشته باشد ، ولي آنچه مسلم است وهمه زنان در آن مشترك هستند راحت زائيدن با پشتيباني و راهنمائي كه در امر زايمان به آنان ميشود هستند . در شهامت زنان حد و حدودي وجود ندارد مشروط به آنكه به پزشك خود ايمان داشته باشد .
بعد از كمتر از دو سال نه تنها بكار بردن روش آرامش جسماني من تثبيت شد ، ولي آنچه بيشتر مورد اهميت بود ، اكثريت زنان باردار كه در موسقع زايمان دستورات مزبور را رعايت نموده بودند تفاوت قابل توجهي در نحوه زايمانشان ايجاد شده بود . آنها اغلب تجهيزات بيهوشي را با اطلاع كامل از خاصيت آنها در دست ميگرفتند ولي از استفاده كردن آن خود داري ميكردند . آنها قادر بودند كه بين كار سخت و درد تمايز قايل شوند .
البته پزشكان متخصص بيماري زنان به نحوي آموزش شده اند كه اعتقاد پيدا كرده اند كه تمام زايمان ها توأم با درد است . بنابراين معمولاً به بيماران خود نوعي مسكن و يا داروي بيهوشي ميدهند ، حال خواه زايمان طبيعي باشد يا غير طبيعي . طرز عمل آنان بطريقي است كه زناني هم كه اعتماد به زايمان طبيعي بدون درد دارند معتقد ميگردند كه زايمان بدون درد غير ممكن است .
ادامه دارد