ريه هاي اعجاب انگيز ما
J. D. Ratcliff
قسمت اول
ما ريه ها را با قرار دادن در وضع نامناسب تحت فشار قرار ميدهيم يعني آنها را در معرض هواي آلوده ، خاك و دود هاي كارخانجات قرار ميدهيم . ما ريه هايمان را در يك متوسط سني عادي بيش از پانصد ميليون باز پر از هوا ميكنيم . عضوي كه هيچ ماده ساخته شده توسط بشر نميتوانست تاب تحمل آنرا بنمايد . برخلاف چنين شكنجه هائي كه بر ريه ها تحميل ميكنيم اين عضو صبور و اعجاب انگيز يعني ريه هاي ما ، خدمت طولاني و بدون ذغدغه خاطري را براي ما انجام ميدهند.
در هر جا كه ما زندگي كنيم خواه قطب شمال ،چه بيابان بي آب و علف يا شهر هاي دود آلود ، ريه هاي ما به هوائي نياز دارند كه خيلي شباهت به هواي باطلاق هاي استوائي است يعني گرم ، مرطوب ، و عاري از آلودگي . اگر دود و خاكي را كه ما تنفس ميكنيم به مجرا هاي بسيار كوچك ريه ها برسند در مدت كمتر از يكساعت تمام آنها را مسدود ميكردند . اگر باكتريها ميتوانستند آزادانه وارد ريه ها شوند ، ما در اثر تورم عفوني ريه ها تلف ميشديم . بمنظور محافظت و مقابله با چنين امراضي طبيعت يك مجموعه شكفت آوري از دستگاه تهويه مطبوع پيش بيني كرده است .
شگفتيهاي اين سيستم از بيني آغاز ميشود ، كه ساختار آن از عوامل مهم اين سيستم پيچيده است . در حاليكه بيشتر ساختار بيني غضروفي است در صورتيكه ضربه سختي به آن وارد شود بازهم بكار خود ادامه ميدهد. موهائي كه درون حفره بيني قرار دارد جلوي ورود گرد و خاك درشت تر را ميگيرند و مجراي آن موجب ميگردد هوائيكه وارد شش ميشود گرم گردد. اما بيشتر عمل گرم كردن هوا از ديواره هاي عميق تر مجراي بيني كه داراي رگهاي خوني فرواوان هستند انجام ميگيرد. هوائيكه از روي اين بافتها عبور ميكند مانند هوائيكه از روي رادياتور ميگذرد گرم ميشود . در روز هاي سرد رگهاي خوني منبسط ميشوند و موجب ميگردند كه حرارت بيشتري ايجاد شود و در روز هاي گرم اين رگها منقبض ميشوند .
غدد مايع مرطوب كننده در ديواره مجراي بيني ترشح ميكنند . مقدار ترشح اين مايع در مدت بيست و چهار ساعت بيش از يك ليتر ميباشد. رطوبت اضافي از اشك تأمين ميشود كه بطور دائم چشم را مرطوب نگهميدارد و از طريق مجراي اشكي بداخل بيني ميريزد . در اينجا نيز جنگ باكتري ها كه ما هر روز ميليونها از آنها را تنفس ميكنيم شروع ميشود . آنزيم جالبي بنام ليسوزيم[1] كه يكي از نيرومند ترين دشمنان باكتريها است در اشك و مخاط بيني ترشح ميشود . هواي تنفس شده هنوز داراي مقداري گرد و خاك ميباشد . براي رهائي از آن ديواره هاي مجراي تنفسي كه از لايه اي از مخاط پوشانيده شده است داراي غددي است كه ماده چسبناكي بنام موكوس ترشح ميكنند. عمل آن مانند كاغذ مگس كش ميباشد كه ذرات خاك را هم بخود جذب مينمايد ، ولي عملاً با كاغذ مگس كش تفاوت فاحشي دارد چون در غير اينصورت در مدت كوتاهي مسدود ميشد ولي يكي ديگر از مكانيزم هاي جالب اين ديواره ها داشتن سيستم دفع آنها است . نايژه ها كه در تمام مجراي تنفس وجود دارند در هر ثانيه دوازده بار بجلو وعقب تاب ميخورند و حركت آن كه بيك طرف سريعتر است موجب ميگردد كه مواد زائد را بطرف بالا سوق دهند تا به گلوگاه رسند . اگر اين زوائد بلعيده شوند ممكن است براي مري خطرناك باشند .
نيروي غير قابل باور نايژه ها را ميتوان با يك قطعه دستمال كاغذي كه در داخل ناي قورباغه قرار ميدهيم بخوبي بنمايش بگذاريم . اگر آنرا روي ميز قرار دهيم ملاحظه خواهيم كرد كه دستمال كاغذي حركت ميكند و اگر آنرا در داخل شيشه دهان گشادي بگذاريم مشاهده خواهيم كرد كه دستمال كاغذي بطرف بالا بحركت در ميآيد !
گاهي ما به اين مكانيزم پاك كننده فشار زيادي تحميل ميكنيم – مثلاً موقعيكه شخص زياد سيگار ميكشد . در يك كوشش بيفايده براي مهار كردن ميليونها ذرات دود سيگار ، ناي موكوس زيادتري ترشح ميكند . در اينجاست كه خود موكوس (خلط) مزاحم ميگردد و بايد بوسيله سرفه خارج شود . زبان كوچك در سرفه باعث ميشود كه هوا در درون ريه ها محبوس گردد و وقتيكه اين عضو كه حكم دريچه اي را دارد ناگهان باز شود هوا با فشار انفجار آميزي از ريه ها خارج ميگردد و مواد زائد را با شتاب بخارج پرتاب مينمايد . بدينطريق سرفه را كه ما يك عامل مزاحم ميدانيم حقيقتاً در زندگي از واجبات است و براي نظافت هاي لازم و اضطراري است . ما بطور عادي در هر دقيقه بيست يا هجده بار نفس ميكشيم و در اين تنفس فقط از يك هشتم گنجايش ريه ها استفاده ميكنيم . با هر تنفس ( دم ) حدود نيم ليتر هوا درون شش ها مينمائيم. با توجه باينكه ريه ها در حالت استراحت سه ليتر هوا را درون خود نگهميدارند ، فقط يك ششم هوا در هر نوبت تغيير ميكند . در مدت ورزشهاي سخت ، وقتيكه سلولها تشنه اكسيژن هستند ، تنفس عميق تر و سريعتر ميتواند بيش از ده بار از زمان استراحت اكسيژن بيشتر به شش ها برساند .
شش ها يك پاركينگ ساده نيستند ، اين عضو در بين پيچيده ترين اعضاي بدن جاي دارد . مقطع شش مانند اسفتج ميباشد . هركدام از ريه ها مجراي جداگانه اي دارند كه از ناي منشعب ميگردند، اي مجرا تقريباً از بالاي ريه ها داخل گرديده و در داخل ريه ها چون شاخه هاي درختي منشعب ميگردد. اين شاخه ها لوله هاي برنش ها هستند . وظيفه آنها اين است كه هوا ار به قسمت كارگاهي ريه ها برسانند ، يعني به هفتصد پنجاه ميليون كيسه هاي هوائي بسيار كوچك كه بنام آلوئول[2] ناميده مبشوند . مجموع سطحي را كه آنها پوشش ميدهند بالغ بر 183 متر مربع است .
هر آلوئول داراي پوششي تارعنكبوتي از رگهاي موئين ميباشد ، و اين مويرگها بقدري باريك هستند كه گلبولهاي قرمز ناچارند يكي يكي دنبال هم از آنها عبور نمايند . از ميان ديواره بسيار نازك آن ، خون گاز كربنيك زائد را پس داده و در عوض اكسيژن كسب ميكند . هر چند دقيقه يكبار تمام خون بدن بايد از اين مجاري بسيار باريك عبور نمايد كه در يك طرف با داشتن گاز كربنيك آبي و در طرف ديگر بعلت از دست دادن گازكربنيك و جذب اكسيژن قرمز رنگ هستند . اين عمل در تمام مدت شبانه روز بايد بدون وقفه انجام پذيرد .
ادامه دارد
[1] - Lysozyme
[2] - Alveoli