زايمان بدون ترس – قسمت چهارم
هيچ زني نبايد بخاطر بچه اش ناراحتي بيش از حد را متحمل شود ، بنابراين براي جلوگيري از رنج بردن زياد بايد از هر گونه روش علمي موجود استفاده كرد تا رنج و درد را بحد اقل رسانيد . اگر وحشتي وجود نداشته باشد درد نيز وجود نخواهد داشت ، ولي اگر دردي وجود داشته باشد اين امر نشانه اي از غير عادي بودن زايمان خواهد بود ، و بيمار را بايد هرچه زود تر از رنج و عذاب خلاص كرد . در زايمان هاي طبيعي و عادي هيچ زني حاضر نميشود كه از داروي بيهوشي استفاده نمايد .
من با تأكيد ميگويم كه « بيهوشي را براي همه » تجويز نمينمايم . اين يك جنايت است كه مادري را با بيهوش كردن در موقع زايمان از نتيجه زحمات طاقت فرسائي كه بيش از نه ماه متحمل شده است محروم نمائيم – پاداشي كه شادي بخش و ارضاي خاطر است . علاوه بر اين بيهوشي هيچگاه در تمام موارد رضايت بخش و بي خطر نبوده است . بعضي از داروهاي بيهوشي اختلال هائي در فشار طبيعي زايمان ايجاد ميكنند . و بعضي ها هم براي مادر و بچه هر دو بدون خطر نخواهند بود .
پزشكان متخصص بيماري زنان به نحوي آموزش شده اند كه معتقد شده اند تمام زايمان ها توأم با درد ميباشد . بنابراين معمولاً به بيماران خود نوعي مسكن و يا داروي بيهوشي ميدهند ، چه زايمان طبيعي باشد چه غير طبيعي طرز برخورد آنان بطريقي است كه زناني هم كه اعتقاد به زايمان طبيعي و بدون درد دارند معتقد ميگردند كه زايمان بدون درد غير ممكن ميباشد .
من پيش خود جمعي از مردان سفيد پوش با عينك هاي ضخيم ذره بيني تشنه شهرت را مجسم ميكنم كه در پي پيدا كردن راهي براي تسكين دردي مي باشند كه در 95 درصد از زنان وجود ندارد، ولي هر قدر بكار بردن وسايل ناشيانه باشد و يا اينكه نامهاي درازتري داشته باشند احتمال كسب شهرت و معروفيت بيشتر است . طولي نكشيد كه تنفس ساده گاز بيهوشي ترك شد . دارو ها را در زير پوست ، در داخل معده ، در سياهرگها ، در عمق عضلات ، در مقعد ، در نخاع شوكي ، در داخل اعصاب استخوان خاجي نمودند ، در حقيقت هرجا كه بتوان فكرش را كرد دارو وارد ساختند .
آخر تا كي اين ندانم كاري ها بايد ادامه يابد ؟ شكي در اين مورد نبايد داشت كه فرايند روحي خيلي بي خطر تر از بكار بردن داروهاي خطرناك است . بهترين و بي خطر ترين بيهوشي ذهن كنترل شده و تعليم يافته مي باشد و در درجه آخر بكار بردن بيهوشي سبك توأم با « تلقين » است .
با جرأت ميتوانم ادعا نمايم كه در اولين باري كه روش تلقين را بكار بردم از اثر اعجاب آوري كه حاصل شد بقدري تعجب كردم كه تصور نمودم بيمار در اثر تلقين من هيپنوتيزم شده است . در نتيجه موضوع را با يكي از برجسته ترين افراد متخصص اين امور در ميان نهادم و از او تقاضا كردم كه مرا مورد معاينه قرار دهد و همچنين روش مرا نيز بررسي كند . آزمايشات و معاينات دقيقي بعمل آمد و در نتيجه بمن اطمينان داده شد كه هيچگونه رابطه اي بين روش ابداعي من با هيپنوتيزم وجود ندارد .
اگر وحشت بيماران زايل شود و اطلاعات كافي در مورد زايمان به مادران داده شود تعداد بسياركمي از زنان نياز به تلقين يا دارو خواهند داشت . مجدداً بايد تأكيد كنم كه من تصميم ندارم همه را قانع نمايم كه آرامش تنها راه حل تمام مسايل مربوط به زايمان است . در حقيقت اين امر مؤثر نخواهد بود مگر اينكه پديده زايمان را عميقاً درك نموده باشيم .
اكثراً متخصصان امراض زنان به من ميگويند : « ولي آقاي عزيز ، بايد خيلي راست و پوست كنده بگويم كه من وقت ندارم كه اين همه وقت صرف اين كار كنم . » پاسخ من اين است كه هيچ عاملي نبايد موجب گردد زني كه پزشكي را مورد اعتماد خود قرار داده است اغفال شود. مختصصان بيماري زنان بعضي اوقات مشغله هاي زيادي دارند ، ولي اين دليل نميشود كه افراد پر مشغله متخصص بيماري زنان نگردند !
زايمان يك عمل طبيعي و عادي است . پاداش نهائي آن با فداكاريهائي كه مادر در اين راه مينمايد قابل مقايسه نمي باشد. در قانون طبيعت اين عمل تكامل زنيت در طرح عظيم استمرار نسل ها است . اين عمل بزرگترين هدف تجربيات عاطفي طبيعت مي باشد . من بارها تجلي غير قابل توصيف زنان را در موقع زايمان شاهد بوده ام و ناچار از خود پرسيده ام : « آيا با اين عمل ايزد متعال قصد آن را نداشته كه مادران را تا سرحد امكان نزديك بخود كند و در آن لحظه عشق را جلوه گرد سازد ؟ آيا ممكن است كه اين پاداش طبيعي كساني باشد كه هدف غائي خود را در زندگي انجام داده اند ؟ هر قدر در اين مورد بيشتر تعمق و تفكر ميكنم بيشتر اطمينان مي يابم كه پاسخ آن سؤال سالهاي گذشته در آن كوخ كوچك كه آن مادر در حال زايمان از من كرد اين است كه : « نه بيهيچوجه نبايد هم دردي داشته باشد .»