هدمان
شاهكار هاي نثر فارسي معاصر - 22
اقتباس از صور اسرافيل شماره 17

مكتوب محرمانه
بامريزاد ، ناز جونت پهلوون ، اما جون سبيلاي مردونت حالا كه خودمونيم ضعيف چزوني كردي ، نه ملاباشي نه رحيم شيشه بر نه آن دوتا سيد !!! اينها هيچ كودومشون نه ادعاي لوطي گري شون ميشد نه ادعاي پهلووني شون ، بيخود اينار چزوندي ! ! حالا نگاه كن ، جون جوونيت اينم از بي غيرتي بچه محله هاشون بود كه تو را توي ولانشون گذاشتن بموني ، اگر بچه هاي انجمن ابوالفضل همون فرداش جل و پوستت بدوشت داده بودند چه ميكردي ؟
خوب رفيق تو توي انجمنهاي طهرون انقذه قسمهاي پازخم خوردي كه چه ميدونم من قداره بند مجلسم ، هواخواه مشروطه ام ، چطور شد پات بآنجا نرسيده مثل نايباي قاطر خونه پاي روزنومه چي آخوندا اولاداي پيغمير چوب بستي ؟
نگو بچه هاي طهرون نفهميدن كه چطو حقه را سوار كردي ، ما همون روز كه شنيديم زاغ سيات چوب زديم معلوم شد كه همون سيده كه تو را برد پيش مشيرالسلطنه حاكم رشت كرد روبندت كرده و با همون سيده دست بيكي بودين ، مخلص كلوم پهلون رو درواسي ازت ندارم توروت ميگم اگر آدم از چند سال تو گود كار كردن مي تونست حاكم بشه حالا حاجي معصوم و مهدي گاوكش هر كودوم واسه خودشون يك اتابيك بودن ، بچه هاي چاله ميدون همه شون سلوم دعاي بلند بهت مي رسونن باقيش غم خودت كم .
امضا محفوظ
كاغذ ما تمام شد اما اينجا ميخواهم بي رو دروايس و مرد و مردانه دو كلمه با جناب وزير علوم و وزير عدليه صاف و پوست كنده حرف بزنم يعني مثلا بگويم آي شما كه امروز يك طلبه بدبخت نان و دوغ خور يعني نويسنده روح القدس را زير محاكمه كشيده ايد ! ! آي شما كه ميخواهيد قوت قانون ننوشته را بيك بيچاره از همه جا آواره نشان بدهيد ! ! شما كه مي خواهيد تجارب جراحي خودتان را در سر كچل ما روزنامه نويسها حاصل كنيد ! ! قانون مطبوعات كه هنوز از مجلس نگذشته و در خكم قانونيت داخل نشده و در قوانين شرعي ما هم كه سابقاً قانون مفصلي براي مطبوعات ننوشته اند كه ما محكوم بآن باشيم ، و مجازات بي قانون هم كه گويا در هيچ كوره ده مملكت مشروطه صحيح نباشد .
اما در قانون اسلام هيچوقت گوسر زدن بنفس محترم خاصه بعلماء و سادات وارد نشده ، يكي ازين بيچاره ها افصح المتكلمين از علماي رشت و مدير روزنامه خيرالكلام ميباشد كه با نصف بدن فالج و عدم قدرت بر حركت در زير چوب خون استفراغ كرده و امروز از حيات مأيوس است ، آيا براي شما بهتر نبود كه . . . را بحكم قانون اسلام بديوانخانه جلب كنيد و بمردم بنمايانيد كه هر كس از حد خودش تجاوز كرد ولو پهلوان هم باشد در دوره مشروطيت بمجازات ميرسد ، و آيا بهتر نبود كه پس از گذشتن قانون مطبوعات مراعات آنرا از مدير روح القدس بخواهيد ؟ و قانوني را كه هزار و سيصد سال است معمول است در باره . . . امروز مجري داريد ؟
شگفتيهاي بدن انسان - 121
عادت ماهانه
اميد هاي تازه اي براي رهائي از رنجهاي بيهوده
Dr. Robert Greenblatt, Richard Prey and Maxine Davis


مطالعه اين مقاله را به خانواده هاي محترم توصيه ميكنم بخصوص به دوشيزگان و بانوان زير پنجاه سال . اين مقاله در چند نوبت در اين وبلاگ گذاشته خواهد شد . لطفاً هر مقاله را جداگانه در رايانه خود ذخيره نمائيد تا در مراجعات بعدي بهتر بتوانيد از آن استفاده كنيد.

هادي

السي اطو را با شدت و عصبانيت روي پارچه ميكوبد و موجب ميشود كه تمام كاركنان كارگاه پيراهن دوزي متوجه شوند كه موضوع از چه قرار است . امروز انگشتان السي همه در حكم انگشت شست او هستند و انگشتانش ديگر هم آهنگي خود را از دست داده اند. كار در رديف او خيلي كند پيشرفت ميكند . تمام كارگران دختر كارگاه از اين رنج ميبرند كه السي باز گرفتار يكي از آن روز هاي كذائي شده است .
در مدرسه دوشيزه اي بنام بل نميتواند مسئله هاي مورد علاقه اش را در درس جبر حل كند . در سر ميز ناهار او سيلي محكمي بصورت يكي از بهترين دوستانش ميزند . بعد از خانه فرار ميكند – از سن شانزده سالگي اين سومين بار است كه چنين اتفاقي براي او افتاده است و هر دفعه هم مدت كوتاهي بعد از شروع عادت ماهانه اين دگرگوني ها رخ داده است.
در زندان زنان ، يكي از زنان متهم بقتل زندانبان اعلام ميكند كه « اكنون موقع آن است كه چند روزي مرا بزندان انفرادي بيندازيد » زن خانه داري از اينكه سيني صبحانه از دستش افتاده از فرط عصبانيت زياد سوار اتومبيلش ميشود و با اتوبوسي كه از طرف مقابل ميآمده برخورد ميكند.
دكتر ابراهام كه زماني مشاور امور زناشوئي در مركز تحقيقات ماركارت سانجر در نيويورك اغلب اين شكايت را شنيده بود كه : ده روز در هر ماه هميشه ، حساسيت زياد ، و رفتار « دست بمن نزن » و گريه و زاري و مشاجره بين زن و شوهران بروز ميكرده . زني ميگفت: « من سر در نمي آورم ، ولي نميتوانم جلوي خود را بگيرم » او نميتواند از رفتار ناپسندش خود داري كند، ولي ميتوان باو كمك كرد . او قرباني بيماري نيست ، بلكه گرفتار چيز موهومي است . تنِش قبل از عادت ماهانه معمائي است كه قرنها موجب استعجاب پزشكان بوده است . اين سؤال مطرح است كه : چرا وقتي عادت ماهانه نزديك ميشود احساس فشار و تنش در زنان ايجاد ميگردد؟ چرا در بيشتر زنان در هنگام عادت ماهانه فقط كمي احساس ناراحتي ميشود در حاليكه در تعدادي ديگر ناراحتي تا سر حد انفجار پيش ميرود؟ و چرا هنگاميكه عادت ماهانه تمام ميشود اين ناراحتي ها تسكين ميابند ؟
سن قاعدگي در دختران در نقاط سرد سير و گرمسير تفاوت ميكند و حد متوسط آن بين سن يازده سالگي تا هفده سالگي است . طبق تحقيقات بعمل آمده عادت ماهانه بعد از هر بيست و هشت روز يك بار رخ ميدهد ، ولي فواصل آن در تمام زنان يكي نيست . هر زني براي خود زمان بخصوصي دارد كه توسط عامل اسرار آميزي در بدنش تنظيم ميشود. ممكن است يكي هر سه هفته ، ديگري هر شش هفته و آنديگري هر بيست و هشت روز يك بار عادت ماهانه داشته باشد و اين اختلالها دليل بر بيماري هيچكدام از آنها نيست . هر كدام بر حسب زمان بندي بدن خود عادت ماهانه عادي دارند .
ادامه مطلب را حتماً دنبال كنيد .
چگونه جوان بمانيم ؟


ما بايد بار ها و بارها نكات « چگونه جوان بمانيم ؟ » را تكرار كنيم تا كاملاً جزئي از وجود ما شود .
1 – سعي كن همواره با دوستاني كه شاد و زنده هستند مصاحب باشي . افراد بد خلق تو را بقهقرا ميكشاند. (اگر خودت هم آدم بدخلقي هستي مراقب خودت باش .)
2 – در ياد گيري سماجت داشته باش : مطالب بيشتري راجع به رايانه ، كار هاي هنري ، باغباني و چيز هائي از اين قبيل ياد بگير. هيچگاه اجازه نده مغزت بيكار بماند . « يك مغز بيكاره محمل خوبي براي شيطان است .» و نام اين شيطان آلزايمر است !
3- از چيز هاي ساده لذت ببر .
4 – تا ميتواني بخند و بلند بخند . آنقدر بخند كه نفست تنگ شود . و اگر دوستي داري كه تو را ميخنداند او را از دست مده و بيشتر اوقات با او باش.
5- گريه اتفاق ميافتد : تحمل داشته باش ، غصه بخور ولي زود آنرا فراموش كن . يگانه كسي كه در تمام عمر با ما است خود ما هستيم . زنده باش تا وقتي كه زنده هستي .
6 – گرد خود چيز هائي را كه دوست داري جمع كن : خواه اين چيز هاي دوست داشتني خانواده ، حيوانات دست آموز ، يادگاري ، موسيقي ، گياه ،‌ سرگرمي و يا هر چيز ديگر باشد . خانه ات پناهگاه تو است.
7- به سلامت خود ارج بنه : اگر سلامت هستي آنرا حفظ كن ، اگر نوسان دارد سعي كن آنرا بهبود بخشي . اگر خودت از عهده آن بر نميائي از ديگران كمك بخواه .
8 – از زير لحاف رفتن حذر كن . از خانه براي سياحت خارج شو ، اگر ميتواني به مسافرت داخل و يا خارج كشور برو ، ولي برختخواب پناه نبر.
9 – كساني را كه دوست داري عيان به آنها بگو كه دوستشان داري و از هر فرصتي براي بازگو كردن آن استفاده كن .
10 – كساني را كه گريه تو را در آورده اند ببخش . ممكن است ديگر فرصت اين بخشش را پيدا نكني .
شگفتيهاي بدن انسان - 120
جوش غرور – دشمن جوانان -2

در مقابل آنچه تا چند سال قبل بنام جوش غرور ناميده ميشد و يكي از مزاحمين سرسخت و آزار دهنده بود اكنون دريچه اميدي باز شده است . اين جوشها در اثر ميكربهائي بوجود مي آيند كه در حالت عادي بي ضرر بوده و بدون اينكه ديده شوند در پوست بدن انسان زندگي ميكنند. اين ميكربها ، مخصوصاً استافيلوكوكها ، بنظر ميرسند كه از زنداني شدن متنفر هستند بهمين علت در موقع انسداد منافذ پوست بدن كه آغاز جوش غرور است تظاهر ميكنند . بمحض اينكه احساس زنداني شدن ميكنند شرارت را آغاز ميكنند و به ريشه مو كه در اثر چربي زياد فاسد شده و يا اينكه با نوعي غذاي آلرژي زا تحريك شده يا اينكه بوسيله صاحبش در اثر فشار دادن و ور رفتن مورد صدمه قرار ميگيرند حمله ور ميشوند و در اين موقع است كه ديگر بي خطر نبوده و بصورت جوش غرور تورم ايجاد ميكنند .
جوش هاي غرور به داروهاي ضد ميكرب عادي تسليم نميشوند ، در جوش هاي غرور شديد پزشكان نميتوانند با تجويز پماد هاي پنيسيلين نسبت به درمان آنها اقدام نمايند . اما اكنون آنتي بيوتيك هاي نيرومند به كمك پزشكان آمده و مداواي با آنها نتيجه بخش بوده است .
گرچه در مورد جوشهاي غرور « منهدم كننده معجزه آسا » وجود ندارد ، معهذا اميد بسياري براي مقابله با اين بلاي دوران شباب وجود دارد . مثلاً پزشكان وابسته به كلينيك واندر بيلت در كالج پزشكان و جراحان دانشكاه كلمبيا در معالجه جوش هاي غرور تحقيقاتي بشرح زير نموده اند :
اين پزشكان از انواع سلاح هاي مختلف استفاده كرده اند . بيماراني كه براي ازمايشات مورد استفاده قرار داده اند بالغ بر 384 نفر بوده اند كه چهره هاي آنان بعلت جوش هاي غرور مزمن كريه شده بود .
حمله داروئي با بكار بردن مقدار بي خطري از هرمون زن كه بطور مصنوعي تهيه شده بود شروع شد ، اين هرمون بنام استيل بوئسترول بود . با توجه باينكه در دختران و پسران اختلالهاي هورموني موجب بروز جوش غرور ميگردد هرمون استيل بوئسترول موجب شد كه تعادل هرموني آنان را ايجاد نمايد و در بسياري از آنان جوش هاي غرور بكلي از بين رفت .
پس از آن اين بيماري را با حربه ديگري مقابله نمودند . به بيماران آنتي بيوتيك داده شد. اين آنتي بيوتيك ها قوي و ميكربها در مقابل آنها بسيار حساسيت نشان ميدادند . با اين نحوه درماني اغلب بيماران مورد آزمايش 384 نفري جوش غرورشان مورد كنترل قرار گرفت . مداوا را ادامه دادند و به بيماران غذاي كم چرب ، نشاسته كمتر ، پروتئين فراوان ، باضافه ويتامين ها و جگر دادند و از آنجا كه جوش هاي غرور در بعضي موارد در اثر هيجانات و نگراني ها تشديد ميشوند سعي نمودند بيماران را حتي الامكان دور از هر گونه هيجانات روحي نگهداشته شوند و به تمام آنان تعليم داده شد كه چگونه از پوست بدن خود مراقبت لازم را بنمايند .
خلاصه اينكه نتيجه اينگونه درمان طبق اظهار پزشكان دانشگاه كلمبيا « بسيار درخشان و دور از انتظار بوده است .» آنها گزارش كردند كه 94 درصد از بيماران و ضعشان بهتر و يا بكلي درمان شدند . حتي اگر جوش هاي غرور بعد از بين رفتن اثراتي روي پوست باقي گذارند ميتوان آنها را با روش هاي مخصوي مرتفع نمود .
اكنون پزشكان از نتايجي كه اين آزمايشات داده است استفاده ميكنند و ميتوانند جوش هاي غرور را بكلي معالجه كرده يا اينكه آنها را مورد كنترل قرار دهند. آنها ميتوانند يأس و نا اميدي جوانان را تبديل به اميدكرده اعتماد بنفس آنها را به آنها باز گردانند . البته اگر قربانيان جوش غرور را والدين ترغيب نمايند كه در اينگونه موارد به پزشك مراجعه نمايند و طبق دستور پزشك رفتار نمايند نتيجه بهتري عايد خواهد شد .
شاهكار هاي نثر فارسي معاصر-20
اقتباس از : صوراسرافيل شماره 15

انجمن موقتي در اداره صور اسرافيل روز يكشنبه پانزدهم تشكيل شد ، ناچار مشتركين عظام ميخواهند اعضاي انجمن را بشناسند .
بله ، بنده كه بنده ام ، ايشان هم كه معروف خدمت همه آقابان ميباشند ، آنهم كه . . . . بله ، ايشان هم كه . . . خير ، ايشان همه كه مستغني از معرفي بنده هستند ، او هم كه اه اه ، بله ، خير ، سايرين را هم كه خودتان معرفت كامل در حقشان داريد . جناب سگ حسن دله خلاصه مذاكرات انجمن قبل را قرائت كردند .
جناب خرمگس – بعقيده من اين قبيل اشخاص خونشان حلال و مالشان مباح است چه ضرر دارد بگيريد بخوريد يك آب هم بالاش.
دمدمي – بله هر چند جسارت است ولي مثلي است معروف كه ميگويند از خرس مويي .
اويار قلي- اگر شما بدانيد كه تار و پود اين فرشها از عروق و شريان ما دهاتي هاست هرگز راضي نخواهيد شد كه اين معني را بر خود هموار كنيد .
آزاد خان كرد كرندي – جناب اويار قلي صحيح مي گويند شما در پاي تخت نشسته ايد و از تعدياتي كه برعاياي اطراف مي شود خبر نداريد .
دمدمي – بلي همينطور ست شيخ عليه الرحمه ميفرمايد :
« گفتن از زنبور بي حاصل بود با يكي در عمر خود ناخورده نيش »
خرمگس – بايد ديد كه اگر ما اين قاليچه ها را قبول نكنيم حكومت آنها را بصاحبانش مسترد ميكند يا اينكه خودش نگاه ميدارد و در موقع بدتر ازين بكار ميبرد.
جناب ملا اينكعلي – بگمان من پس دادن اين اشياء همانطور كه جناب خرمگس فرمودند غلط و نوعي از اعانت برائم است .
دمدمي – احسنت احسنت، صحيح است ، درست فرمودند.
آزاد خان – آيا ببينم كه اين اشياء را حضرت والا براي چه بجناب دخو ميدهند اگر راي آنست كه جناب دخو محتاج استكه اينطور نيست و عجالتاً بقدر بخور ونميري ، از راه روزنامه نويسي تحصيل ميكند، و اگر براي كمك بمعارف است آنهم بهترش اين بود كه حضرت حكمران در همان قلمرو وحكومت خودشان دو سه نفر از اطفال يتيم بي باني را انتخاب مي فرمودند و از منافع ساليانه اين مبلغ ايشان را بتحصيل وا ميداشتند.
جناب ملا اينكعلي – چه ضرر دارد كه بگوييم قصدشان همان كمك بمعارف بوده است ولي اينكه ميفرماييد بهتر اين بود كه اطفال يتيم را تربيت ميكرد نميز اين مطالب بسته بنظر عرف است و بعقيده من كمك بروزنامه در عرف بهتر از كمك باطفال يتيم بدانند زيرا كه روزنامه مي تواند هزاران نفر را بتربيت اطفال يتيم و بي باني وادار كند در صورتيكه تربيت دوسه نفر طفل محدود و فايده اش كمتر است .
دمدمي – بنده كه سواد درستي ندارم و عبارات آقا را نمي فهمم ولي بنظر من آقا صحيح فرمودند ، احسنت ، احسنت .
اويار قلي - ولي راي بنده اينست كه در عرف تربيت اطفال را بركمك بروزنامه ترجيح بدهند زيرا كه روزنامه ها عجالتاً خرج و دخل مي كنند و احتياجي بكمك ندارند ولي اطفال فقير در ممكت زياد است كه كمال احتياج را بكمك دارند پس بهتر اين بود كه چند نفر طفل را باين وجه تربيت مي كردند تا اسباب تشويق ساير رجال و اعيان ميشدند و سايرين هم بايشان تأسي مي كردند .
آزاد خان - درست است گذشته از اينكه آنطوري كه جناب ملا اينكعلي ميفرمايند « اين قافله تا بحشر لنگ است » براي اينكه ميفرمايند كمك بروزنامه از حيث اينكه تشويق بتربيت اطفال ميكند بهترست ولي از طرف ديگر در هر موقع هم كه مردم بخواهند كمك بتربيت اطفال بكنند باز روزنامه در ايران هست و بنا بفرموده ايشان باز روزنامه مقدم خواهد شد .
دمدمي - مطلب نمام است .
جناب ملااينكعلي - مؤمن اين مغالطه است .
اويار قلي - خير آقا مغالطه نيست صحيح است براي اينكه شما ميفرماييد كمك بروزنامه خوب است براي اينكه مردم را بتربيت اطفال يتيم وادار ميكند و بنابراين اطفال يتيم هيچ وقت نبايد تربيت بشوند براي اينكه هميشه اعانت روزنامه بر اعانت ايتام مقدم است و گرنه ترجيح فاضل بر مفضول و راجح بر مرجوح خواهد شد .
دمدمي – جناب اويار قلي قدري واضح تر بفرماييد كه بنده هم راي خودم را عرض كنم .
جناب ملا اينكعلي – من اين چيز ها را نميدانم رد احسان عقلاً و شرعاً مكروه و هر كه مخالف شرع باشد اجتناب مسلمين از او لازم است و اگر نعوذبالله مخالفتش منجر بارتداد شود قتلش هم واجب ميشود.
دمدمي – اعاذ نا الله من شرور انفسنا.
آزاد خان كرد - جناب مستطاب عالي خيلي تند ميرويد اولا ً رد احسان فرضاً كه در شرع مكروه باشد عمل بمكروه چطور اسباب لزوم اجتناب مسلمين و ارتداد و بالاخره قتل خواهد شد ؟!
جناب ملا اينكعلي – مؤمن تو شكيات نمازت را ميداني ؟
جناب رئيس زنگ زده - فرمودند خلط مبحث صحيح نيست ( جناب ملا اينكعلي متغيراً از مجلس برخاسته بدون اجازه از رئيس رفتند سايرين هر چه اصرار كردند در جواب فرمودند من حق خودم را ميگذرم ولي براي توهين نوع نعوذ بالله . . . )
سگ حسن دله – در موقعيكه من در رشت و اصفهان و شيراز و آذربايجان و مازندران بودم و باحكام هر جا رفت و آمد داشتم ميديدم كه همه ساله حكام چيزي براي روزنامه ها علي قدر مراتبهم موضوع كرده ميفرستادند اينمعولي سنواتي حكام در دوره استبداد بوده حالا هم چه ضرر دارد كه بر قرار باشد .
اويارقلي – آقاي معظم آيا اينجا كم بي انصاف خدانشناس كه گوشواره را ازگوش دختران ده و گليم را از زير پاي يك خانواده بدبخت روستايي ميكشد و بمرغ خانگي پير زن ابقا نميكند و از هر دخل نا مشروع حتي از طريق فواحش صرفنظر نمي نمايد چه علت دارد كه با كمال طوع و رغبت سالي مبلغي بروزنامه چي ها ميدهد ؟
آيا قصدش اين نيست كه روزنامه نگار را شريك سيئات اعمال خودش قرار ميدهد ؟ آيا در فكر اين نيست كه در دوره ايكه از همه تنظيمات دول دنيا براي ايران چهار تا روزنامه بي مغز مانده است آنرا هم با خودش همدست كند ؟ آيا معني رشوه خواري جز اين است ؟ و آيا بعد از آنكه روزنامه چي باين سم مهلك مسموم شد ديگر در كلامش در نظرملت وقع و وقري ميماند ؟ و آيا كسي ديگر بحرفهاي روزنامه گوش ميدهد ؟ افسوس كه هنوز پرده هاي جهل جلو چشم ما را گرفته و هوي و هوس و اغراض بما مجال هيچ ملاحظه اي نميدهد اي اعضاي محترم انجمن آيا جناب ملا اينكعلي كه اينقدر در قبول اين اشياء اصرار دارند قصدشان جز اين است كه باب رشوه را مفتوح كرده بلكه خودشان هم محرمانه با دخو در اين اشياء مرسوله شركت كنند ، من ميگويم و از هيچكس هم ابا ندارم كه تا علماء سوء و بعضي . . . و پاره اي روزنامه چي هاي ما دندان طمع را نكنند ، ايران آباد و اسلام احياء نخواهد شد ، و اگر هم از حد خود زياده روي كرده و بر وفق قوانين داخلي انجمن عمل نكرده ام چون در راه حق و حقانيت بوده البته عفو خواهيد فرمود، و اگر نه براي استعفا هم حاضر هستم ( درينجا غالب گفتند حق با جناب اويار قلي است و قرار شد لايحه اي از طرف انجمن بحضرت والا حكمران بنويسند . )
اين صورت لايحه

خدمت ذيشرافت نواب امنع اسعد والا شاهزاده نصرت الدوله حكمران كرمان دامت ايام عدالته « پلتيك» حضرت والا نگرفت ، يعني اگر جسارت نباشد جناب ملا اينكعلي هم كه در مجلس طرفدار شما بودند بور شدند ، و پل حضرت والا هم آن سر آبست ، حضرت والا حالا وقتي است كه شما در مدارس انگليس و آلمان مشغول تحصيل باشيد نه در خرابه ايران مسئول حكمراني ايالت كرمان ، قاليچه هاي مرحمتي يكصد تومانني بصور اسرافيل با قبوض مرسوله انفاد كرمان شد ، بعد ازين هم آدم خودتان را بشناسيد و بي گدار بآب نزنيد ، نه صور اسرافيل رشوه مي گيرد و نه آه دل شهداي تازه و نان ذرت وخون گوسفند خورهاي كرمان زمين ميماند .
امضا رئيس انجمن لات لوت ها
شگفتيهاي بدن انسان - 119
جوش هاي غرور – مزاحم اسرار آميز جواني
Paul De Kruif

گرچه جوش هاي غرور بعد از مرحله بلوغ از بين خواهند رفت ، ولي نتيجه آن اغلب ناراحت كننده است . عجيب اين است كه وقتي پسران و دختران چهره خود را سرمايه خود ميپندارند ، طبعاً جوش غرور موجبات ناراحتي آنان را در اجتماع فراهم ميآورد ، اعتماد بنفس آنان را زايل ميكند و موجب ميشود كه جوان درخود احساس زشتي كرده از مصاحبت با جنس مخالف دوري كند .
اين جوشها بعد از اينكه فروكش كردند ممكن است اثراتي را نه تنها در صورت شخص باقي بگذارند بلكه اثراتي روي شخصيت شخص نيز باقي گذارد. بدينترتيب كه جوان داراي جوش غرور چون در خود احساس نقص ميكند رفته رفته گوشه گير ميشود و به تنهائي خو ميكند . با توجه باينكه اين احساس ميليون ها جوان را زجر ميدهد بايد فكري كرد و نگذاشت اين جزئيات اثر سوئي روي شخصيت آنان بگذارد . دانش امروزه ميتواند تا نود درصد شعله آتش جوش غرور را خاموش كند .
جوش غرور نه تنها مسئله پيچيده اي است بلكه از نظر شيميائي يك عمل پيچيده تر در عمق پوست بدن ميباشد. اين جوش ها در اثر تغييرات شيميائي دروني در بحراني ترين زمان عمر يك انسان بوقوع ميپيوندد، اختلالي كه دامنه آن بقدري گسترده است كه فقط تعداد كمي از افراد ميتوانند از آثرات آن در امان باشند .
افزايش فراوان هرمون جنسي در خون هنگام بلوغ معمولاً دليل اين ناراحتي پوستي است . اين افزايش موقت ترشح هرمون موجب ميگردد كه غدد چربي چسبيده به پيازهاي مو مخصوصاً در نواحي صورت ، سينه و پشت بيش از حد فعال شده و ترشحات آنها زياد گردد.
چربي زياد مخلوط شده با فضولات پوستي ، در سطح پوست خشك ميگردد و خلل و فرج پوست را برآمده كرده نقطه هاي سياهرنگي را تشكيل ميدهند كه اولين نشانه جوش غرور است و اينها بعداً سرخ رنگ ميگردند . در زير اين نقاط سياهرنگ چربي هاي ترشح شده در قسمتي كه مو از پوست بدن خارج ميشود جمع گرديده و منافذ را مسدود مينمايند ، مواد شيميائي كه در اثر اين انسداد نميتوانند خارج گردند موجب تحريك غدد زير پوست گرديده و ميكريهائيكه در حالت عادي زيان بخش نيستند موجب عفونت ميگردند .
اين عفونت ها موجب پيدايش جوش و برآمدگي هاي كوچك در روي پوست ميگردد. در جوانانيكه غدد چربي پوست آنان حساس است موجب جوش هاي غرور غير عادي گرديده و پوست چهره آنان ناهموار ميشود .
اولين عملي كه شخص مبتلا به جوش هاي غرور غير عادي بايد انجام دهد اين است كه بداند چگونه صورتش را شستشو دهد . شستشوي سريع و با كمي آب كافي نيست . بايد آب ولرم و كف صابون را به يك پارچه كتاني آغشته كرد و با آن صورت را بخوبي ماساژ داد و اين عمل بايد چندين بار در روز تكرار شود و بعد از هر شستشو از لوسيون خشك كننده استفاده كرد. اين شستشوي منظم موجب نرم شدن نقطه هاي سياهرنگ ميگردد و چربي انباشته از بين ميرود و پوسته روي منافذ كنده شده منافذ باز ميشوند .
قدم بعدي كه اين جوانان بايد انجام دهند حتي آسان تر از مرحله قبل است و آن اين است كه هنگاميكه در جلو آينه ايستاده اند به جوش هاي صورتشان ور نروند و بكمك آلاتي از قبيل سنجاق و غيره سعي ننمايند آن نقطه هاي سياهرنگ را در آورند و موجبات عفونت هاي بعدي شوند و اكيداً از اقدام به اين عمل خطرناك خودداري نمايند . در صورتيكه اين جوشها موجب اذيت و ازار ميگردد بهتر است براي رهائي از آن به پزشك متخصص پوست مراجعه نمايند .
با وجود اينكه ممكن است معالجه موثر واقع شود ولي باز هم امكان دارد در اثر بعضي عوامل جوش هاي غرور دوباره عود نمايند . اين عود كردن اسرار آميز بعضي اوقات بعلت وجود « يد » در غذا هاي مصرفي از قبيل غذا هاي دريائي ، ماهي صدف و بروميد هاي موجود در داروهاي مسكن سرفه است . شكلات ممكن است موجب ظهور مجدد جوش غرور گردد . همين امر ممكن است در اثر مصرف زياد شيريني و يا چربي نيز اتفاق افتد .
ممكن است كه ابتلاي اين جوش ها بصورت دائمي باشد كه ارتباطي به هرمونها نداشته بلكه در اثر اختلالهاي شيميائي تمام بدن ايجاد شده باشد . جوش هاي غرور دائمي اغلب با معالجه سينوس هاي عفوني ، عفونت هاي بيني و عفونتهاي لثه هاي دندان ها رفع ميگردد . يك رژيمي كه عبارت از خواب و استراحت كافي و ورزش در هواي آزاد و غذاي معتدل باشد ممكن است در بهبود سريع تر جوش هاي غرور تأثير داشته باشد . بطور كلي بنظر ميرسد يك بدن سالم پوست بدن شفافي هم داشته باشد .
ادامه دارد
شاهكار هاي نثر فارسي معاصر - 19
اقتباس از صوراسرافيل شماره 14


بعد از آنكه يكدسته پنجاه نفري از طلاب مطول خوان ، نصف حاجي ها و كربلايي هاي شهر ، و تقيباً تمام شاگردان حوزه درس شيخ ابوالقاسم حكم قتل ما را دادند چند دفعه ( همانطور كه عثماني ها بسرحد اروميه حمله ميكنند ، همانطور كه قونسولهاي ايران بحاجي ها حمله مي كنند ، همانطور كه شاهزداه نصرت الدوله بنان ذرت خورهاي كرمان حمله مي كند ، همانطور كه سيد عباس خان ينگي امامي برعيتهاي خالصه حمله ميكند ، و بالاخره همانطور كه بعضي از آقايان بقاب پلو وسينه مرغ حمله ميكنند ) باداره صور اسرافيل حمله كردند من دست و پام را گم كردم خودم را باختم و عاقبت باصرار رفقا و از ترس جان رفتم توي خانه ، و مثل وقتي كه مثلاً بلا تشبيه بلا تشبيه بعضي آقايان حشمت الملك را براي گرفتن بيست و پنج هزار تومان و كار چاق روسها در قاينات بخانه ميپذيرند و ميسپارند كه هر كس آمد بگوييد آقا خلوت دارند منهم سپردم كه بگوييد دخو خلوت رفته ، آن وقت يكسره باطاق رفتم و همان طور كه پاره اي از مكتب دارها مثلاً بلا تشبيه پاره اي طلبه هاي مدرسه نظاميه بغداد كه ميخواهند شاگردهاي مزلف خودشان را درس بدهند يا ميخواهند مثلاً زبانم لال زنهايي را كه هنوز بحد يأس نرسيده اند صيغه بكنند كاغذ لوق حجره را پبيش ميكنند منهم در اطاق را پيش كردم ، بله در اطاق را پيش كردم ، براي اينكه لازم بود پيش بكنم ، براي اينكه مرا بشش لول و تفنگ تهديد كرده بودند ، براي اينكه وقتي من تفنگ فتيله اي خالي يادگار جد مرحومم را دست ميگرفتم ننم مي گفت نه نه از من بتو امانت هيچ وقت بتفنگ دست نزن ، ميگفتم نه نه آخر تفنگ خالي است ، ميگفت نه نه شيطان پرش مي كند ، بله من ميترسيدم ، ترس كه عيب و عار نيست ، من ميترسيدم همانطور كه اولياي دولت از مجلس شوري ميترسند ، همانطور كه حاجي ملك التجار از آبروش ميترسد ، همان طور كه نايب هادي خان و اجلال السلطنه از انجمن بلدي ميترسند ، همانطور كه دژهاي طهران از پليسهاي اجلال السلطنه ميترسند ، همانطور كه پرنس ارفع الدوله از بدنامي دولت ايران ميترسد ، همانطور كه وزراي ما از استقراض خارجه ميترسند ، همانطور كه انگليسها بعكس روسها از حكومت حشمت الملك در قاينات ميترسند ، همانطور كه بلا تشبيه بلا تشبيه بعضي از علماي ما از تصرف در اموال و قف و صغير مي ترسند ، بله من ميترسيدم براي اينكه حق داشتم بترسم ، براي اينكه من كتك زدن هاي طلبه هاي تبريز را ديده بودم، براي اينكه من ديده بودم، وقتي يك آخوند كسي را ميزد همه اخوندها سر آن يكنفر ميريختند ، و غالباً بعد از آنكه در زير چماق بيچاره ميمرد آنوقت تازه از يكديگر ميپرسيدند اين ملعون چه كرده بود ، بله ميترسيدم براي اينكه ميدانستم اگر روزنامه من كهنه پرستي را دنبال كند آن وقت بايد دويست و نود و نه هزار و ششصد و چهل و يكنفر گلو دردي نوبه اي جني ، كه بعضي ها با نخ دكان عطاري گلو و مچ دستشان را مي بندند همه از ناخوشي بميرند ، بله ميترسيدم براي اينكه از حرفهاي من كم كم همچو در مي آمد كه بايد دويست و بيست هفت هزار نفر دعانويس ، پانصد و چهل و شش هزار نفر فال گير ، يكصد و پنجاه و يكهزار نفر رمال ، چهارصد و شست و دو هزار نفر متولي سقاخانه ، چله نشين ، مارگير ، افسونگر ، جام زن ، حسابگر ، طالع بين از روزي بيفتند ، بله من از اينها ميترسيدم اما از دو مطلب عمده كه خيلي بايد بترسم هيچ نميترسيدم ، بله از آن دو مطلب نمي ترسيدم براي اينكه هيچ بعقلم نميرسيد ، براي اينكه عوام بودم ، براي انكه آدم عوام كور است ، اما وقتي توي اطاق رفتم عقلم را بسرم جمع كردم و در ها را مثل وقتيكه بعضي از اقايان در كتابخانه را براي شمردن ليره هاي فشنگ كرده مي بندند بستم ، آن وقت آن دو مطلب هم يادم افتاد.
بله من بي عقل فراموش كرده بودم كه عدد سيزده نحس است ، من بي شعور فراموش كرده بودم كه نمره دوازدهم صور اسرافيل چاپ شده و بنمره سيزدهم مشغول شده ايم و لابد اين نحسي ها بميان خواهد آمد.
بله ، آدم كه لوح محفوظ نيست ، آدم كه نميتواند همه چيز را يادش نگاهدارد ، بله اين مطلب را فراموش كرده بودم ، اما مطلب دومي را كه فراموش كرده بودم خيلي اهميت داشت ، و آن را خيلي لازم بود كه فراموش نكنم، و آن اين بود كه من يكوقت در تاريخ مصريها خوانده بودم كه اهالي مصر دو مذهب داشتند يكي مذهب كاهنها و سلاطين بود، يكي هم مذهب عوام الناس ، فرعون و كاهنها خدا را ميپرستيدند و عوام الناس هم فرعون را مي پرستيدند . ببينم چه ميخواستم بگويم ، بله ميخواستم بگويم يكي از علماي بزرگ بعد از آنكه مقاله اول نمره دوازدهم صوراسرافيل را برايش خواندم و همه را درست گوش داد و فهميد ، گفت اينها كفر نيست ، اينها مخالف با اسلام نيست ، همه اينها صحيح است اما نبايد اين مطالب رابراي عوام نوشت ، زياده چه درد سر بدهم ، خدا اين شب جمعه اي كاهنها را هم رحمت كند براي اينكه آنها هم خدا پرست بودند و آنها هم ميدانستند كه فرعون خدا نيست . زياده جسارت است .
دخو
ادامه دارد
شگفتيهاي بدن انسان - 118
چرا جوانان تازه بالغ شده رفتاري اين چنين دارند ؟ - 2

اگر تغييرات جنسي در اين مرحله بسيار زياد بنظر ميرسد ، دگر گوني هاي هيجاني كمتر از آن نخواهد بود. اين مرحله زمان تطبيق و سازش عميقي است . از نظر هيجاني دو نفر در يك قالب وجود دارند و هر كدام جدال بر تقدم ديگري دارد . يكي علاقمند است كه امتيازات كودكي را حفظ كند ، ديگري سعي ميكند كه تمام ويژگي هاي بلوغ را بدون اينكه درك يك فرد بالغ را داشته باشد و يا بدون هيچگونه مسئوليتي ظهور نمايد .
آن كودك دوست داشتني و رام تبديل به فردي مغرور و خود نما ميشود . در مقابل تمام قدرت ها ايستادگي ميكند . معلم ها برايش افرادي ظالم و زور گو جلوه ميكنند كه از نظر او بايد به آنها بي اعتنا بود . پدر و مادري كه قبلاً آنقدر عزيز بودند افرادي فرتوت و كودن و غير قابل تحمل ميگردند . بالغ است ولي كارهاي كودكانه ميكند . هميشه در اتومبيل راننده اي مهاجم است . از ارتفاعات بسيار بلند در آب شيرجه ميرود و بالاخره اعمال جنسي را تجربه ميكند .
در حاليكه فرايند بلوغ قرنها مشخص بوده و تفاوتي نكرده است معهذا باز هم هر نسلي اين تغيرات را با شگفتي مينگرد. پدري كه خودش در كودكي ماهي حوض را ميبلعيده سالها بعد وقتي مشاهده ميكند فرزندش موتور سيكلت سواري را از جبر بيشتر دوست دارد حيرت ميكند . مادري كه در جواني رقص را با پيراهن بالاي زانو انجام ميداده است از اينكه دخترش با شنيدن آهنگهاي پاپ از خود بيخود ميشود تعجب ميكند .
آشوبي كه كودكي را به دنياي بلوغ ميكشاند او را دچار تغييرات شگفت آوري مينمايد . جواني كه در دوران بلوغ است ميداند كه پدر و مادرش اصرار در تميزي و نظافت او دارند ، براي اينكه اظهار وجودي كرده باشد مخصوصاً نظافت را رعايت نميكند . خود خواهي حواس او را مشغول ميكند و ساعتها وقت خود را در مقابل آينه ميكذراند و كوچكترين عيبي را در چهره اش وارسي ميكند . ممكن است كه سركشي اش را با آرايش عجيب و غريب مويش بروز دهد. جوش و خروش او در ذهنش بقدري شدت دارد كه كمتر توجه اي به چيزي كه ميشنود و يا ميبيند ميكند . پدر و مادر و معلم ها گله از اين دارند كه پسر ها سربهوا ، بي توجه و تنبل هستند . اين موضوع فقط تا اندازه اي درست است . همه خوب ميدانند كه نگراني توليد خستگي ميكند ، پسري كه در دوران بلوغ ميباشد بيشتر اوقات نگران و بهمين علت است كه بيشتر خسته بنظر ميرسد نه تنبل. در تحت فشار دروني و جسمي و رواني ، او سر بهوا بنظر ميرسد .
دختران نيز هنگاميكه با دوران كودكي خدا حافظي ميكنند دچار اين مخمصه يعني دنيائي كه برايشان كاملاً بيگانه است مواجه ميشوند . اغلب آنها نسبت به بدن جديد خود حساس هستند . بعضي ها سعي ميكنند كه پستانهاي خود را با نوار هاي نازكي بپيچند تا برآمدگي آنها كمتر جلب توجه كند ، ديگران از اينكه داراي عادت ماهانه ميشوند خجالت ميكشند .
سر نگهدار ميشوند، در دنيائي كه براي خود آفريده اند غرق ميشوند . پدر و مادري كه زماني مورد اعتماد آنها بوده افرادي خودرآي و بي احساس جلوه مينمايند . هرگونه ايرادي كه از آنها گرفته ميشود ممكن است با بازتابي پر از خشم يا گريه مصادف شود. اما از طرف ديگر پسران سخت افكارشان متوجه شكل و شمايلشان ميگردد. كوچكترين نقص بدني يك فاجعه خواهد بود .
دختران وفاداري با پسران هم سن خود را فراموش و به پسر هاي بزرگتر از خود توجه ميكنند . پسر هاي هم سن آنها بعلت اينكه رشد كمتري دارند براي دختران در حال بلوغ تنفر انگيز ميگردند . پسران بزرگتر بيشتر توجه آنها را جلب ميكنند ،
ستودن و پرستش قهرمانان پديده ديگر است . هنگاميكه دختران جيغ جيغو تبديل به دختراني طناز و باسن جنبان ميگردند رفتارشان حاكي از يك الگوي طبيعي است .
براي تازه بالغين اين تغيرات يك مرحله مشكلي است ، و بهمين اندازه اين امر براي پدر و مادر و معلم ها طاقت فرسا است . تقريباً بهترين كاري كه ميشود كرد اين است كه با اين پديده جديد با صبر و بردباري و تفاهم برخورد شود . هميشه بايد بخاطر داشت كه اين مرحله بسيار زود گذر است .
منو
لیست دوستان
امکانات
لینکها در صفحه جدید
تشکر


کليه حقوق محفوظ است