شاهكارهاي نثر فارسي معاصر
تاريخچه اي از تكامل نثر فارسي - 4

اين نكته را بايد متوجه بود كه در بسياري از كشور ها و از آن جمله در ايران هر دوره ايكه پيش آمده و هر سبكي كه تازه پيدا
شده دورة پيشين و روش پيشين را از ميان نبرده است و حتي شده است كه در بحبوحة سبك رئاليسم كسي يا كساني باصول ناتوراليسم سخن گفته اند و چنانكه شاعراني هم بوده اند كه هم بسبك ناتوراليسم شعر گفته اند و هم بسبك رئاليست و هم چنين بسيار از شاعران سبك سمبوليست آثاري بسبك رئاليست و بسياري از امپرسيونيست ها آثاري بسبك سمبوليسم داشته اند و بهمين جهت هم در دورهاي بعد هميشه شاعراني كه پيرو سبك هاي سابق بوده اند ديده ميشود چنانكه حتي در بحبوحة سبك امپرسيونيسم شاعران سبك رئاليست و ناتوراليست و سمبوليست هم بوده اند .
اين چهار اصطلاح رئاليسم و ناتوراليسم و سمبوليسم و امپرسيونيسم چون اصطلاح عمومي ادبيات همه مللست بهتر اينست كه در فارسي هم ترجمه اي براي آنها وضع نكنيم و عيناً هميم چهار اصطلاح را بكار ببريم. رئاليسم و ناتوراليسم و سمبوليسم اصطلاح مشترك در ميان همة هنر هاي زيباست و در نقاشي و سنگ تراشي و موسيقي نيز بكار ميرود اما اين سه هنر ديگر سه اصطلاح مخصوص بخود هم دارند كه كوبيسم و فوتوريسم و سور رئاليسم ميباشد . كوبيسم عبارت از آن روشيست كه همه چيز را در آن باشكال هندسي تجزيه ميكنند . فوتوريسم آن روشيست كه در آن احساسات گذشته و حال و آينده را با هم مجسم كنند و صنعت را مظهر احساسات گذشته و حال و آينده قرار دهند . سوررئاليسم يعني آن روشي كه در رئاليسم بمنتهي درجه غلو و مبالغه كنند و از حال طبيعي و واقعي بيرون ببرند و قوة تصور و تخيل را در رئاليسم داخل كنند . اصطلاح ديگري كه خاص هنرهاي سه گانه يعني موسيقي و نقاشي و سنگ تراشيست و در ادبيات بكار نميرود اكسپرسيونيسم است كه در ادبيات بجاي آن امپرسيونيسم ميگويند .
اما در ادبيات رئاليسم آن روشيست كه طبيع را در همة مظاههر واقعي و حقيق محسوس آن با هر زشتي و زيبايي كه دارد معرفي كنند و جلوه بدهند و حتي زيباتر بكنند و هرچه را كه هست هم چنانكه هست شرح مي دهند .
ناتوراليست آن سبكيست كه در آن ميكوشند تنها مظاهر زيباي طبيع را بيان بكنند و زيبايي هاي طبيعت را نشان بدهند و هرچه را كه هست آن چنانكه بايد باشد ظاهر سازند نه ان چنانكه هست .
سمبوليسم وقتيست كه در ادبيات سنتي پيدا شده و تشبيهات فراوان كرده اند و در نتيجة اين تشبيهات صفات و افكار و احساسات و حتي تصورات و تخيلات هر يك نماينده و مظهر يا سمبولي پيدا كرده اند مثلاً سرو مظهر قد رعنا و گل مظهر روي تر و تازه و ماه مظهر روي تابان و ستاره مظهر دندان و نرگس يا بادام مظهر چشم و سنبل يا بنفشه مظهر موي و عناب مظهر لب و تير مظهر مژگان و شمشير يا كمان يا تيغ مظهر ابرو و كژدم مظهر موي برگشته و مار مظهر زلف پيچيده و پسته مظهر دهان خندان و موي مظهر كمر باريك و نقطه مظهر دهان تنگ و ليمو يا انار مظهر پستان و همه از ذكر اين مظهر ها و سمبولها آن چيز و آن فكر را بياد مي آورند و گوينده و نويسنده بجاي آنكه در اثر خود آن چيز ها را و آن انديشها را صريحاً ذكر بكند تنها بذكر سمبول و مظهر آنها با باصطلاح ادبي قديم ايران چيزي كه كنايه از آنست اكتفا ميكند و در حقيقت سمبوليسم بيان روابط نهاني اشياء با روح انسانيست .
سمبول لازم نيست حتماً مظهر و معرف چيز هاي محسوس بو مجسم باشد گاهي معاني وغير محساوسات نيز سمبول دارند مثلاً در نظر صوفيه طوطي مظهر نفس ناطقة انساني و پروانه يا بلبل يا سمندر مظهر عشق و فرشته مظهر الهام و وحي و كشف و شهود و سيمرغ يا عنقا مظهر نفس جاوداني بشريست .
نظرات (0)

Post a Comment

منو
لیست دوستان
امکانات
لینکها در صفحه جدید
تشکر


کليه حقوق محفوظ است