نيروي سحر آميز بينائي انسان
Sir Charles Scott Shrrington And Wolfgang Langewiesche
سلولهاي بسياري كه چشم انسان را تشكيل ميدهند در آغاز ميليونها فرايند را در صد ها دوره زماني و در مراحل مختلف متحمل ميشوند . براي تجسم اين پيچيدگي و دقايق اين عمل قوه تخيل بسيار قوي لازم است . اين فرايند ها لازمه اش كنشي با هدف خاص است – نه فقط براي هر سلول ، بلكه در كل سلولها. غلو نخواهد بود اگر ادعا كنيم كه اين كوشش هاي همآهنگ در اثر نيروئي از يك واقعيت مسلم ايجاد ميگردد.
هرگره چشم ، خود يك دوربين عكاسي كوچك ميباشد . كوچكي آن خود قسمتي از كامل بودن آن است . ولي دوربيني كروي است كه خود فاصله كانوني را تنظيم مينمايد . حدقه چشم بطرف شيئي كه ميخواهد رؤيت كند ميچرخد و به نحوي طرح ريزي شده است كه مثل اينكه از قبل با صيانت نفس توأم بوده است يعني در صورتيكه خطري چشم را تهديد كند در يك لحظه پلكها بسته ميشوند و پنجره شفاف خود را محافظت ميكنند.
عدسي هاي محدب چشمها از سلولهائي ساخته شده است كه پوست را تشكيل ميدهند و لي بطوري تغيير يافته اند كه چون بلور شفاف هستند . با ظرافت و دقت خاصي طوري بطور معلق آويزان هستند كه در مركز قرار گيرند و نور مستقيماً به آن بر خورد نمايد . در مقابل آن يك پرده دايره اي شكل ، مانند ديافراگم يك دوربين عكاسي نور را كنترل مينمايد و آنرا تنظيم ميكند ، بطوريكه در نور كم باز ميشود تا نور بيشتري واردگردد. دوربين دو كره چشم بطوري با هم تطبيق ميكند كه مغز بتواند تصوير هاي ارسالي آنها را چون يك تصوير تشخيص دهد . عدسي ها نه تنها بايد چون بلور شفاف باشند بلكه شكل آنها نيز از نظر بصري بايد درست باشد . يك عينك ساز شيشه مناسب را با انكسار نور معين تهيه ميكند و با مهارت انحناي لازم را در آن ايجاد ميكند كه اين انحنا بر اساس محاسبات رياضي ميباشد . در مورد عدسي چشم ، بيك دسته از سلولهاي دانه اي شكل پوست دستور داده ميشود كه از پوست جدا شود و حركت كند و در دهانه محفظه چشمي قرار گيرد و خود را بشكل توده اي متناسب و كروي شكل در آورند . بعد ها به آنها فرمان داده ميشود كه شفاف شوند و نور را از خود عبور دهند و سرانجام خود را بصورت نيمكره در آورند . عدسي باندازه صحيح در فاصله معيني بين پنجره شفاف چشم در جلوي چشم و پرده حساس شبكيه در پشت آن قرار ميگيرد در حقيقت آنها طوري عمل ميكنند مثل اينكه افسون شده اند .
علاوه بر اين ، عدسي چشم كاري را انجام ميدهد كه هيچ عدسي شيشه اي نميتواند از عهده آن بر آيد . عدسي چشم تحدب خود را براي ديدن اشياء نزديك تغيير ميدهد و همچنين در فاصله هاي دور نيز تغييرات لازم را ميدهد ، مثلاً در موقعيكه ما مطالعه ميكنيم نه فقط عدسي بلكه مردمك چشم ، يعني ديافراگم دوربين ، بطور خودكار عمل تطابق را انجام ميدهد . تمام اينها بدون اينكه ما كوچكترين اطلاع يا دخالتي در آن بنمائيم بطور خود كار انجام ميگيرد تا ما چيز مورد نظر خود را روشن و واضح مشاهده كنيم .
عدسي و پرده ، چشم را بدو قسمت تقسيم ميكنند ، هر دو قسمت با مايعي پر شده است كه تحت فشار معيني قرار دارند تاكره چشم را در شكل درست خود نگهدارند .
محفظه جلوئي با لايه هائي از پوست پوشيده شده استكه كه مانند بلور شفاف است . پوست بالا و پائين اين پنجره بصورت دو پلك متحرك در ميآيند كه در خارج مانند پوست بدن و در داخل مرطوب ، كه هر لحظه چشم را با اشك شستشو ميدهد و آنرا تميز ميكند .
ادامه دارد