شگفتيهاي بدن انسان - 69
تكامل چشم

Thomas Hall Shastid


قرنها پيش وقتي زمين سرد شد و آثار حيات در آبهاي ولرم آن ظهور كرد. اولين چيزي كه ظاهر شد چشم بود . حتي آميب كه پست ترين موجود زنده ميباشد و ساختار آن درست همانطور كه خلق شده است باقي مانده است داراي چشم است بدينمعني كه تمام وجودش چشم ميباشد و تمام بدنش در مقابل نور حساس است . برعكس آميب چشم در موجودات ديگر تكامل يافته مانند چشمان بشر و پرندگان و حشرات .
چشم حشرات را در نظر بگيريد . مثلاً مگس داراي دو نوع چشم است : چشم مركب و چشم ساده . اگر به چشم مگس معمولي دقت كنيد متوجه ميشويد كه در سر او دو برآمدگي بزرگ كروي شكل ديده ميشود كه برنگ قهوه اي تيره ميباشد ، چشمهاي مركب ، هر كدام از 4000 واحد تشكيل يافته است . هر چشم مركب تصوير هاي بسياري يعني 4000 تصوير را منعكس ميكند . اين تصاوير به مركز سيستم اعصاب مگس منتقل ميشود. علاوه بر اين مگس داراي سه چشم ساده نيز ميباشد كه در بالا و وسط چشم مركب تشكيل يك مثلث را ميدهد . راس اين مثلث بطرف پائين است .
چشمهاي مركب مگس براي فاصله دور مورد استفاده قرار ميگيرد و چشمهاي ساده براي فاصله نزديك كه فاصله دور را از سه تا چهار متر و فاصله نزديك را از دو تا پنج سانتيمتر تشخيص ميدهد . هيچكدام از اين چشمهاي حشرات داراي حركت نيستند. چشمها در سر حشر ه چون نگيني بر انگشتر كار گذاشته شده است .
حال ببينيم ماهي ها چگونه اند . اينها اولين رده جانوران مهره دار هستند . در چشمان ماهي ها طبيعت اولين ترتيبات كانون بندي را تدارك ديده است و آنها را مجهز به عضلاتي نموده است كه حدقه چشم را بحركت در مياورد. ولي ماهي نميتواند رنگ را تشخيص دهد . اين موضوع را بيك صياد ماهي بگوئيد تا به شما بخندد، ولي اين يك حقيقت است . ماهي فقط ميتواند بصورت سايه و روشن خاكستري تفاوت بين رنگها را تشخيص دهد ، درست مانند فرديكه نميتواند رنگ را تشخيص دهد و باصطلاح كور رنگ است . ماهيها ميدان محدودي براي ديد خود دارند و بندرت ميتوانند از سطح سر خود پائين تر را ببينند .
خزندگان نيز داراي چشمهاي تكامل يافته نميباشند ، مار ديد بسيار ضعيفي دارد. بيشتر آنها فقط چيز هائي را ميبينند كه حركت داشته باشند و ناشنوا هم هستند ، بطوريكه اطلاعات لازم از دنياي خارج را فقط از راه زبان چنگال مانند كه شايد حساس ترين عضو موجود در جهان باشد كسب ميكنند . اين زبان چنگالي شكل هزاران نوسان را كه در فضا وجود دارد و پوست بدن ما قادر به احساس آن نيست حس ميكند .
چشمان پرندگان جالب ترين چشمهائي هستند كه در روي كره زمين وجود دارد . اين چشمها اغلب تلسكوبي و ميگروسكبي هستند . در پرندگان دقت ديد تقريباً باور نكردني است ، در بعضي موارد صد بار بيشتر از ديد انسان است . يك دانه ذرت را كه چشم انسان از يك متري ميتواند تشخيص دهد چشم پرنده ميتواند اين دانه را از يكصد متري رؤيت كند .
اين قدرت بينائي در پرندگان از ضروريات است چون پرندگان تقريباً فاقد حس بويائي هستند . حتي لاشخور ها بر خلاف خرافاتيكه وجود دارد بوي غذا بمشامشان نميرسد ولو اينكه مرده تعفن پيدا كرده باشد ، ولي لاشخور ها آنرا از فاصله بسيار دور ميبينند .
پستانداران را ميتوان به دو دسته تقسيم كرد ، پستانداران برتر و پستانداران پست تر ، پستانداران برتر شامل انسان و ميمونها ميگردند. تقريباً در تمام پستانداران پست تر چشمها در اطراف سر قرار دارند و در هيچكدام در جلوي صورت قرار ندارد . بندرت در پستانداران پست تر بينش بالاي دوچشم وجود دارد و در آنهائي هم كه مقداري ديد بالاي چشم وجود دارد ديد استرسكوپي واقعي يعني ديد داراي عمق وجود ندارد . خرگوشها ديد بالاي سر را دارند ( چون اين جانور صياد نيست بلكه صيد است ) با اين وجود ديد استرسكوپي ندارند . در بين پستانداران تفاوت بسياري در شكل مردمك چشم در موقع انفباض وجود دارد . گربه خانگي داراي مردمك عمودي ميباشد ، كه در موقع تعقيب شكار خود در بالا و پائين درخت بآن نياز دارد . ( اين امر در تمام گربه سانان بيك شكل نيست ، شير و تمام گربه سانان بزرگتر داراي مردمك مدور هستند . )
اسب داراي مردمكهائي ميباشد كه بطور افقي كشيده شده تا اينكه حيوان بتواند در موقع چرا اطراف خود را ببيند و ميدان ديد آن منطقه وسيعي را شامل ميشود . چشمان اسب در قسمت بالا و كنار سرش بطور برجسته قرار گرفته تا اينكه بتواند بطرف گرگ از عقب با لگد نشانه گيري كند بدون اينكه سرش را برگرداند .
تمام چشمهائيكه در تاريكي ميدرخشند اين عمل را توسط يك منعكس كننده مقعريكه در پشت شبكيه قرار دارد انجام ميدهند . نور ضعيفي كه در دنياي خارج وجود دارد داخل مردمك چشم ميگردد از شبكيه شفاف گذشته كه اين نور را براي ديد مورد استفاده قرار ميدهد و روي منعكس كننده ميافتد و اين منعكس كننده آنرا بسوي شيئي كه نور از آن متصاعد ميشود ميفرستد . در اينجا با نور تازه اوليه شيئي ملحق ميشود و اين فرايند تكرار ميگردد.
بدين طريق حيوانات گوشتخوار و بعضي از حيوانات ديگر كه ديدشان در روز از ما بسيار ضعيف تر است در هنگام شب خيلي بهتر از ما ميبينند و بهمين سبب بوده است كه انسانهاي اوليه از تاريكي وحشت داشتند . چون در روز خورنده بودند و در شب خورده ميشدند .
تمام پستانداران عالي داراي عضلات قوي تنظيم كانوني ميباشند . در تمام ميمونها ، مانند انسان هر دو چشم ميتواند بيك نقطه متمركز شود و ديد استرسكوبي داشته باشند . اين ديد مدت زيادي محفوظ نميماند . در بين تمام پستانداران فقط انسان است كه ميتواند ديد دو چشمي و استرسكوبي بطور مداوم داشته باشد . حتي در نوزاد انسان ، چشمها با هم آهنگي كامل در يك جهت با هم حركت نميكنند تا اينكه سه ماه از تولد كه كذشت اين هم آهنگي حاصل ميشود ، چون ديد استرسكوبي در تاريخ زندگي بشر يك پديده كاملاً جديدي است . اين دليل بارزي بر از دست دادن هم آهنگي دوچشم (لوچي) در ميان خيلي از افراد بعلت فشار وارده بچشم ميباشد.
چشمان ما در حركت كور است ، به استثناي موقعيكه نقطه ايرا كه به آن نگاه ميكنيم نگاه خود را از آن منحرف نكنيم . جلوي آينه بايستيد و به تصوير يك چشم نگاه كنيد اول بطرف راست نگاه كنيد ، بعد به طرف چپ همان چشم نگاه كنيد و اين عمل را تكرار كنيد . هركز متوجه نخواهيد شد كه چشمهاي شما حركت كرده است . علت اين امر اين استكه بمحض اينكه چشمي حركت ميكند ديد خود را از دست ميدهد . ما هرگز از اين نابينائي مطلع نميشويم و اين مربوط به اين امر است كه چيزيكه ديده شده است تا مدتي اثر آن در مركز بينائي باقي ميماند بنابراين بعد از اينكه حركت چشم انجام گرفت هنوز در مغز وجود دارد و اين زمان نابينائي را نميگذارد فرد متوجه شود . ولي حقيقت عمده اين است كه شبكيه چشم بوسيله اين نابينائي در حركت استراحت ميكند . بدين طريق تصاوير بيخود و درهم برهمي را هم كه احتمالاً در موقع حركت كه چشم نابينا ميگردد ديده شود قابل حذف است .
يك خاصيت عجيب چشم انسان در حيوانات وجود ندارد. در تمام پستانداران هر چشم بمثابه يك دوربين عكاسي كوچك ميباشد ، هركدام از چشمها يك تصوير كوچكي را ميسازد ، ولي در انسان اين دو تصوير در يك مركز تشكيل ميشود و توليد تصوير استرسكوبي يعني تصوير داراي بعد ميشود .
نظرات (0)

Post a Comment

منو
لیست دوستان
امکانات
لینکها در صفحه جدید
تشکر


کليه حقوق محفوظ است