هدمان
شگفتيهاي بدن انسان -156
چگونه بايد در مقابل فشار روحي ايستادگي كرد؟
اقتباس از كتاب پسيكو سيبرنتيك ( Psycho- Cybernetics )
از دكتر : ماكسول مالتز


در آخرين روز هاي جنگ جهاني دوم ، از رئيس جمهور آمريكا ، هري ترومن سئوال شد چگونه ميتواند فشار روحي و تنش مسئوليت هاي مربوط به رياست جمهوري را تحمل كند . او در پاسخ چنين گفت : « من يك سنگر در مغزم دارم .» در توضيح پاسخش گفت : « همانطور كه يك سرباز براي حفاظت خود در سنگر پناه ميگيرد ، من هم هر از چند گاهي در سنگر رواني خود پناه ميگيرم ، چون در آنجا هيچكس نميتواند مزاحم من شود . »
در واقع او اشاره به گفته ماركوس اورليوس كرده كه ميگويد : « بشر هيچ مكاني را بهتر از روح خود براي رهائي از ناراحتي ها و آرامش بيشتر پيدا نخواهد كرد .» براين اساس ماركوس اورليوس معتقد به اين اصل است كه از درون استراحت كردن براي آسايش خاطر مهم است و اندرز داده كه : « هركس بايد هراز چند گاهي بخود اينگونه استراحت را بدهد و بدينوسيله تجديد قوا نمايد . »
دنياي كنوني ما را طوري بار آورده است كه به خيلي از محرك هاي خارجي پاسخ دهيم . بهمين علت نميتوانيم آنها را ناديده انگاريم . بهمين علت است كه در سالهاي اخير قرص هاي آرام بخش بوفور در بين مردم رواج گرفته است . اين قرص ها « پرده رواني » بين ما و محرك هاي آزار دهنده ايجاد ميكند و محيط را تغيير نميدهند . بنابراين تمام عوامل آزار دهنده هنوز در همانجا باقي هستند . قرص هاي مسكن كاري كه انجام ميدهند اينست كه پاسخگوئي ما را به محرك هاي خارجي ضعيف كرده يا از بين ميبرند .
تمام احساس هاي ناراحت كننده ما از قبيل ، خشم ، خصوت ، ترس، اضطراب، نا امني در اثر پاسخ هاي ما ايجاد ميگردند ، نه بوسيله محرك خارحي . اگر ما ميتوانستيم ياد بگيريم كه اين پاسخ ها را تحت كنترل قرار دهيم بدان معنا بود كه در مقابل محرك هاي خارجي « پرده رواني » ايجاد ميگرديم . پاسخ به محرك به معناي ايجاد تنس است، مانند تنش عضلات كه براي آمادگي عمل كردن است .
عكس تنش شل كردن عضلات است كه يك نوع آرام بخش طبيعي است . در حقيقت تا زمانيكه عضلات شل و كاملاً در حال استراحت هستند احساس خشم ، ترس ، اضطراب يا نا امني بوجود نمي آيد . بعبارت ديگر استراحت عضلاني بمعناي استراحت رواني نيز هست .
فرض كنيد در سكوت و آرامش مشغول مطالعه كتابي هستيد كه تلفن زنگ ميزند . اين محركي است كه طبق عادت و تجربه ياد گرفته ايد كه به آن پاسخ دهيد ، لذا بدون هيچگونه تفكر ، بطرف تلفن ميرويد و به آن جواب ميدهيد . چرا ؟ خود تلفن هيچگونه نيروئي ندارد كه شما را حركت دهد ، پس بگذاريد زنگ بزند و به مطالعه ادامه دهيد . با اين عمل در حقيقت شما آرام بودن را تمرين مينمائيد .
بعد ها وقتيكه با چنين محرك مزاحمي مواجه شديد ميتوانيد اين تجربه را بمنظور چاره غلبه بر پاسخ شرطي بكار بريد . در اينگونه موارد تصور كنيد كه در خانه هستيد و مشغول مطالعه و به زنگ تلفن اهميت نميدهيد و آرامش خود را بدست مي آوريد .
اگر بار اول نا ديده گرفتن پاسخ براي شما مشكل باشد ، آنرا به تأخير بيندازيد . تأخير موجب ميگردد كه اعمال خود بخود شرطي را درهم شكند . روش « تا ده شمردن » زمانيكه در شُرُف خشمگين شدن ميباشيد بر همين اساس (يعني بتأخير انداختن ) است . با به تأخير انداختن هيجان ترس يا خشم ، ممكن است بتوانيد بطور كلي بازتاب خود خود را خاموش كنيد . من خانمي را ميشناسم كه اين روش را براي از بين بردن ترس از جمعيت مورد استفاده قرار ميداد. بازتاب عادي او اين بوده كه فرار را بر قرار ترجيح دهد. ولي اكنون او بخود ميگويد : « خوب ، فرار خواهم كرد ، ولي نه الآن . چند دقيقه اي صبر خواهم كرد.» و همين امر مؤثر واقع ميشود كه ترسش از جمعبت از بين برود .
ادامه دارد
شگفتيهاي بدن انسان - 155
چگونه بايد با اعصابتان كنار آئيد ؟
قسمت سوم

از يكي از افراد مشهور پرسيده شد كه اگر فقط پنج روز از عمرش باقي مانده بود چه ميكرد . او در پاسخ گفت سعي ميكردم روز به روز حقيقتاً از اين پنج روز لذت برم . همه ما اگر ميتوانستيم ياد بگيريم كه هر روز حد اكثر استفاده را از زندگي خود ببريم يعني نه غصه گذشته را ميخورديم و نه دائم عزاي روز هاي از دست رفته را ميگرفتيم و نه نگران فردا بوديم زندگي خوب و راحتي داشتيم . هر فردي ميتواند بدين طريق به بهترين وجه ممكن زندگي كند . آنچه او نياز دارد اين است كه امور جاري را در اسرع وقت و به نحو احسن انجام دهد . اگر كاري را كه در دست داريم بسيار مشكل بنظر ميرسد بهتر است بدون هيچگونه ترديد و دو دلي آنرا شروع و به انجام رسانيم نه اينكه چون بنطر مشكل ميرسد آنرا بوقت ديگر موكول و از انجام آن خودداري كنيد . اگر كار مشكل بنظر ميرسد آنرا كنار نگذاريد . خيلي از افراد عصبي وقتي كاري را كه بايد انجام دهند كنار ميگذارند دچار از هم گسيختگي اعصاب ميگردند .
اين موضوع در مورد ترديد و دو دلي نيز صدق ميكند . افراد عصبي اگر ميتوانستند ياد بگيرند كه فوري تصميم بگيرند دنيائي از انرژي نصيبشان ميشد و استوار و ثابت قدم ميشدند .
يكي از بزرگترين ذخيره كنندگان انرژي سر ويليام اوسلر پزشك و محقق مشهور است كه گفته : « نگذاريد دود آتش درون به بيرون رسوخ كند . » مقصود وي اين است كه ما نبايد در مورد بازگو كردن ناراحتي هاي خود به ديگران راه افراط را طي كنيم و غم و غصه هايمان را بسوي ديگران پرتاب كنيم .
من عضو باشكاهي در كاليفرنيا هستم كه هر ساله دويست نفر از اعضايش را به كوههاي بلند ميبرد . يكي از شعار هاي آنها اين است كه : « اگر تمام شبانه روز باران ببارد ، يا اگر وسيله نقليه دير برسد و غذا تا ساعت ده شب نرسد ، نبايد كوچكترين گله و شكايتي داشت .» بارها مشاهده كرده ام كه اعضا سرتا پا خيس ، سرد ، گرسنه و بدون سرپناه بوده اند ، ولي نه تنها هيچگاه كسي گله و شكايتي نكرده بلكه بر عكس همه ميگفتند و ميخنديدند و شاد و سرحال وضع موجود را ميپذيرفتند . در ميان اين افراد « خرده گيري» يكي از گناهان كبيره است . پند ديگري كه ما ميتوانيم از گفته اوسلر بگيريم اين است كه صفت بارز متانت و آرامش را در خود پرورش دهيم . همانطور كه وي گفته ما نبايد از ناراحتي هاي جزئي پريشان خاطر شويم و از طرف ديگر ضربه هاي شديد نيز نبايد ما را تكان دهد. بايد ياد بگيريم كه صبور باشيم و هيچ چيز باعث نشود كه گره در ابرو اندازيم . و از خدا بخواهيم : « متانتي بما عنايت فرمايد كه چيز هائي را كه قدرت تعيير دادن آنها را نداريم قبول نمائيم ، شهامتي به ما عطا فرمايد كه چيزهائي را كه ميتوانيم تعيير دهيم متحول سازيم و عقلي بما بدهد تا توانائي تشخيص خوب را از بد داشته باشيم . »
پايان
شگفتيهاي بدن انسان - 154
شگفتيهاي بدن انسان – 154
چگونه بايد با اعصاب خود كنار آئيد ؟
قسمت دوم

ياد بگيرديد كه سيستم اعصابتان را تا آنچا كه ممكن است بكمك بهداشت بدن مناسب و سرحال نگهداريد . مقصودم اين است كه منطقي زندگي كنيد . بقدر كافي بخوابيد ، استراحت كنيد و به تفريحات سالم بپردازيد . همه اين حقيقت را فراموش ميكنند كه مغز يك دستگاه ظريف و پيچيده ايست و بايد از آن مراقبت ويژه بعمل آيد . امروزه بيشتر افراد مدت هاي طولاني كار ميكنند و تا پاسي از شب گذشته بيدار ميمانند . اگر ما هميشه حداكثر ساعت ده شب ميخوابيديم سلامتي بيشتري داشتيم . در تعطيلات ممكن است بقدري حنب و جوش داشته باشيم كه جائي براي استراحت و تفريح باقي نماند و در نتيجه انرژي كافي ذخيره ننمائيم . خيلي از افراد نيز اعصابشان را با سيگار كشيدن و نوشيدن مشروب زياد مورد اذيت و آزار قرار ميدهند .
بيشتر افرادي كه عصبي هستند خود را با فعاليت هاي غير ضروري خسته و فرسوده ميكنند . آنها انرژي بسياري را صرف كاري ميكنند كه شخص عادي آنرا تقريباً خود بخود و بدون صرف انرژي زياد انجام ميدهد . بهمين علت است كه بعضي ها با كار كمي زود خسته ميشوند . دكتر مايو عمل جراحي بسيار زيادي انجام ميدهد ، به مشاورات پزشكي ميپردازد ، مؤسسه بزرگي را نيز سرپرستي ميكند و عضو هيأت مديره بسياري از مؤسسات نيز ميباشد ولي هرگز ديده نشده كه دركاري عجله نمايد و باصطلاح كلافه شود . روزي بمن گفت كه همواره سعي ميكند كه انرژي خود را بيهوده هدر ندهد و هيجاني براي انجام كاري كه زياد اهميت ندارد نداشته باشد .
سالها پيش زني بمن رمز گسيختگي اعصاب را داد . من از او پرسيدم با وجود ثروت سرشاري كه دارد و نداشتن كار زياد چرا اينقدر فرسوده بنظر ميرسد . او در جواب گفت : « خودم باعث فرسودگي خودم شده ام ، چون با نگراني هاي جزئي و بيهوده خودم را خسته و فرسوده كرده ام »
اغلب مشاهده مينمائيم كه افرادي انرژي خود را صرف كشمكش هاي بيهوده مخصوصاً با خودشان مينمايند. اينگونه افراد پر از انزجار، خصومت ، تنفر، حسادت و غبطه هستند . خوشا بحال زن و مردي كه زندگي را سخت نميگيرند . يا بعبارت ديگر زود از جا در نميروند و بيش از حد حساس نيستند و صبورند و باصطلاح آتشي مزاج نيستند . متعجب خواهيد شد اين طور زندگي كردن چقدر سيستم اعصاب را راحت ميگذارد و تا چه اندازه انرژي را در اختيار شخص ميگذارد كه براي بهتر زندگي كردن او بسيار مفيد خواهد بود. من دختر منطقي خودم را تحسين ميكنم كه هيچگاه از شيطنت دو پسر كوچكش از جا در نميرود و عصباني نميشود. او ميگويد : « من ترجيح ميدهم كه آنها شيطنت كرده فعال باشند تا اينكه كسل و بي حس در گوشه اي بخزند . » يك روز يك قوطي رنگ را كه در دسترس پسرش قرار داده بود او همه رنگها را روي كف اتاق ريخت ولي يگا نه عكس العمل دخترم در اين مورد اين بود كه گفت : « تقصير من بود كه قوطي رنگ را در دسترس او قرار داده بودم .» او بعلت چنين رفتار و آرامشي كه دارد هميشه وقت كافي براي كارهاي خانه ، بازي تنيس ، شنا و فعاليت هاي اجتماعي دارد.
اگر اعصاب راحت ميخواهيم بايد از بخل و حسادت دوري كنيم . در هر كاري ميتوان افرادي را يافت كه بيشتر كوشش خود را بجاي اينكه مطالعه بيشتر كنند و اطلاعات خود را افزايش دهند مصروف جلب نظر مديران مؤسسه ميكنند و انرژي بسياري را در اين راه بكار ميبرند و بمقدار زياد به اعصاب خود فشار وارد ميسازند . من عملاً ديده ام كه رشك و حسد در اين توع افراد به قيمت سلامتي آنها تمام شده است .
يگي از برزگترين مزاحمين زندگي امروزه عامل عصبانيت و كار كردن در شرايط تنش است . دوست فقيد من زماني در ارتفاعات كاليفرنيا اتاقكي ساخت و در آن ساكن شد . يكي از كوهنوردان سالخورده گاهي به او سري ميزد. يك روز موقعيكه او سخت مشغول اره كردن تنه درختي بود آن كوهنورد به او گفت كه درست مانند افراد شهري در اره كردن هم عجله دارد و ميخواهد هرچه زودتر درخت را سرنگون كند. دوست من در پاسخ او گفت : « البته، ولي وقتي من مشغول اره كردن هستم فقط به اره كردن فكر ميكنم و لاغير . »
همه ما داراي اعصابي كشيده هستيم . بايد ياد بگيريم كه فقط بكاري كه مشغول هستيم فكر كنيم و لاغير و در اينصورت است كه ميتوانيم خود را معالجه كنيم . من اغلب به منشي خود ميگويم كه اگر ميدانست كه در مدت ده سال آينده چند نامه بايد بنويسد و آن توده نامه ها را در نظرش مجسم نمايد از وحشت خودش را از پنجره به بيرون مي انداخت ولي با نوشتن تدريجي نامه ها اين كار برايش كاملاً عادي و قابل تحمل است .
ادامه دارد
شگفتيهاي بدن انسان - 153
چگونه ميتوانيم با اعصاب خود كنار بيائيم ؟
Dr. Walter Alvarez

بمنظور اينكه براحتي بتوانيد با اعصابتان كنار آييد ، اول بايد با حيله هائيكه آنها كار مي برند آشنا شويد . اغلب من ناچارم به بيمارانم بگويم كه : « هيچ ناراحتي جدي در شما وجود ندارد ، ناراحتي شما ناشي از اعصاب نامنظم شما است .» معمولاً بيشتر پريشاني ها بعد از يك خستگي مفرط ايجاد ميشوند و يا در اثر بيخوابي هاي ممتد و كار روزانه خسته كننده اتفاق ميافتند . مثلاً ، كارفرمائي از اينكه ناچار شده بود كارمند سالخورده اي را از كار بركنار كند در اثر ناراحتي ناشي از آن ضربان قلبش تند و از ريتم خارج شده بود . زني ناگهان در شب با احساس خفگي از خواب مي پرد ، چون در اوايل شب با يكي از بستگانش مشاجره اي در مورد امور مالي داشته بود . هر كس ميتواند حدذس بزند چرا اين افراد اعصابشان تا اين اندازه كشيده شده كه آماده براي هرگونه طغيان مي باشند .
اما، اغلب اوقات بنظر ميرسد كه طوفان با وجوذ يك آسمان صاف و آرام ايجاد ميشود . يك زن بسيار عصبي بمن ميگفت كه زندگي راحتي دارد ، شوهري دوست داشتني ، خانه مناسب و راحت ، بچه هاي خوب دارد و نگراني در اينگونه موارد ندارد . پس چرا او بايد دچار اين حمله هاي عصبي ، خستگي مفرظ، اندك بين و افسرده باشد ؟ معمولاً در اينگونه موارد با بررسي هاي بيشتر معلوم ميشود كه نسل اندر نسل در اينگونه افراد نوعي عصبيت مشخصي وجود داشته است . فرض كنيم شما زود از جا در رفتن را از پدرتان و يا از مادرتان تمايل به نگراني را به ارث برده باشيد . در اين صورت شما نميتوانيد بطور كامل از اين تمايلات رهائي يابيد ، ولي ميتوانيد تمرين كنيد كه آنها را تحت كنترل قرار دهيد و با آنها بهتر كنار بياييد .
من در عنفوان جواني به علت اعصاب خراب مادرم كه به من به ارث رسيده بود دچار شكست و عدم سلامت رواني بودم ، تصميم گرفتم چيز هاي بسيار عاقلانه اي كه مادرم انجام ميداد انجام دهم ، حد اكثر كوشش خود را بكنم كه چيز هاي نادرستي كه مادرم آنجام ميداده نكنم ، مثلاً از نگراني بيش از حد و كج خلقي و زياد سخت گرفتن حذر كنم . فكر ميكردم تمام انرژي خود را براي اين كار از دست خواهم داد ، ولي وقتي به تصميم خود استوار مانده آنرا انجام دادم ، متوجه شدم كه وقت كافي براي انجام دو هدف را دارم : يكي كاري انجام دهم كه بتوانم باآن زندگي خود را اداره كنم و ديگري پرداختن به كار ذوقي از قبيل تحقيقات ، نويسندگي ، درس دادن و سخنراني و غيره .
ادامه دارد
منو
لیست دوستان
امکانات
لینکها در صفحه جدید
تشکر


کليه حقوق محفوظ است