هدمان
شاهكار هاي نثر فارسي-47

فارسي شكر است - قسمت دوم :
( از كتاب يكي بود يكي نبود )
سيد محمد علي جمال زاده

پس معلوم شد مهمان سه نفرست . اين عدد را بفال نيكو گرفتيم و ميخواستيم سر صحبت با رفقا باز كنيم و شايد از ورود يكديگر خبردار شده چاره اي پيدا كنيم كه دفعتأ در محبس چهار طاق باز شد و با سر و صداي زيادي جوانك كلاه نمدي بدبختي را پرت كردند توي محبس و باز در بسته شد . معلوم شد مأمور مخصوصي كه از رشت آمده بود براي ترساندن چشم اهالي انزلي اين طفلك معصوم را هم بجرم اينكه چند سال پيش در اوايل شلوغي مشروطه و استبداد پيش يكنفر قفقازي نوكر شده بود در حبس انداخته است . ياروي تازه وارد پس از آنكه ديد از آه و ناله و غوره چكاندن دردي شفا نمي يابد چشمها را با دامن قباي چركين پاك كرده و در ضمن هم چون فهميده بود قراولي كسي پشت در نيست يك طوماري از آن فحش هاي آب نكشيده كه مانند خربزه گرگاب و تنباكوي حكان مخصوص خاك ايران خودمان است نذر جد و آباد اين و آن كرد و دوسه لگدي هم با پاي برهنه بدر و ديوار انداخت و وقتيكه ديد در محبس هر قدر هم پوسيده باشد باز از دل مآمور دولتي سخت تر است تف تسليمي بزمين و نگاهي بصحن محبس انداخت و معلومش شد كه تنها نيست . منكه فرنگي بودم و كاري با من ساخته نبود ، از فرنگي مآب هم چشمش آبي نخورد و اين بود كه پا برچين پا برچين بطرف آقا شيخ رفته و پس از آنكه مدتي زول زول نگاه خود را باو دوخت با صدائي لرزان گفت : «جناب شيخ ترا بحضرت عباس آخر گناه من چيست ؟ آدم والله خودش را بكشد از دست ظلم مردم آسوده شود ! »
بشنيدن اين كلمات منديل جناب شيخ مانند تكه ابري بحركت آمده و از لاي آن يك جفت چشمي نمودار گرديد كه نگاه ضعيفي بكلاه نمدي انداخته و از منفذ صوتي كه بايستي در زير آن چشمها باشد و درست ديده نميشد با قرائت و طمأنينه تمام كلمات ذيل آهسته و شمرده مسموع سمع حضار گرديد : « مؤمن ! عنان نفس عاصي قاصر را بدست قهر و غضب مده كه الكاظمين الفيظ و العافين عن الناس. . . »
كلاه نمدي از شنيدن اين سخنان هاج و واج مانده و چون از فرمايشات جناب آقا شيخ تنها كلمه كاظمي دستگيرش شده گفت: « نه جناب اسم نوكرتان كاظم نيست رمضان است . مقصودم اين بود كاش اقلاً مي فهميديم براي چه ما را اينجا زنده بگور كرده اند ».
اين دفعه باز هم با همان متانت و قرائت تام از آن ناحيه قدس اين كلمات صادر شد :
« جزاكم الله مؤمن ! منظور شما مفهوم ذهن اين داعي گرديد. الصبر مفتاح الفرج. ارجو كه عما قريب وجه حبس بوضوح پيوندد و البته الف البته باي نحوكان چه عاجلا و چه آجلا بمسامع ما خواهد رسيد . علي العجاله در حين انتظار احسن شقوق وانفع امور اشتغال بذكر خالق است كه علي كل حال نعم الاشتغال است .
رمضان مادر مرده از فارسي شيرين جناب شيخ يك كلمه سرش نشد مثل آن بود كه گمان كرده باشد كه آقا شيخ با اجنه و از ما بهتران حرف ميزند يا مشغول ذكر اوراد و عزايم است آثار هول و وحشت در وجناتش ظاهر شد وزير لب بسم الله گفت و يواشكي بناي عقب كشيدن را گذاشت . ولي جناب شيخ كه آرواره مباركشان معلوم ميشد گرم شده است بدون آنكه شخص مخصوصي را طرف خطاب قرار دهند چشمها را بيك گله ديوار دوخته و با همان قرائت معهود پي خيالات خود را گرفته و ميفرمودند : « لعل كه علت توقيف لمصلحت يا اصلا لاعن قصد بعمل آمده و لاجل ذلك رجاي واثق هست كه لولاالبداء عما قريب انتهاء پذيرد و لعل هم كه احقر را كان لم يكن پنداشته و بلا رعايت المرتبه و المقام با سوء احوال معرض تهلكه و دمار تدريجي قرار دهند و بناء عليهذا بر ماست كه باي نحوكان مع الواسطه او بلا واسطه التغير كتبا يا شفاها علنا او خفائا از مقامات عاليه استمداد نموده و بلاشك بمصداق من جد و جد بحصول مشئول موفق و مقضي المرام مستخلص شده و برائت مابين الامائل و الاقران كالشمس في وسط النهار مبرهن و مشهود خواهد گرديد . . . »
رمضان طفلك يكباره دلش را باخته و از آن سر محبس خود را پسپس باين سرگشانده و مثل غشي ها نگاههاي ترسناكي بآقا شيخ انداخته و زير لبكي هي لعنت بر شيطان مي كرد و يك چيز شبيه بآيت الكرسي هم بعقيده خود خوانده و دور سرش فوت ميكرد و معلوم بود كه خيالش برداشته و تاريكي هم ممد شده دارد زهره اش از هول و هراس آب ميشود. . خيلي دلم برايش سوخت جناب شيخ هم ك ديگر مثل اينكه مسلسل بزبانش بسته باشند و يا بقول خود آخوند ها سليل القول گرفته باشد دست بردار نبود و دستهاي مبارك را كه تا مرفق از آستين بيرون افتاده و از حيث پر مويي دور از جناب شما با پاچه گوسفند بي شباهت نبود از زانو بر گرفته و عبا را عقب زده و با اشارات و حركاتي غريب و عجيب بدون آنكه نگاه تند و آتشين خود را از آن يك گله ديوار بي گناه بردارد گاهي با توپ و تشر هر چه تمامتر مأمور تذكره را غايبانه طرف خطاب و عتاب قرار داده و مثل اينكه بخواهد برايش سرپاكتي بنويسد پشت سر هم القاب و عناويني از قبيل « علقه مضغه»‌، « مجهول الهويه » ، « فاسد العقيده » ، « شارب الخمر » ، « تارك الصلوت»‌، ملعون الوالدين » ، ولد الزنا » و غيره و غيره كه هر كدامش براي مباح نمودن جان و مال و حرام نمودن زن بخانه هر مسلماني كافي و از صدش يكي در يادم نمانده نثار ميكرد و زماني با طمأنينه و وقار و دلسوختگي و تحسر بشرح «بي مبالاتي نسبت باهل علم و خدام شريف شريعت مطهره » و « توهين و تحقيري كه مبرات و بكرات في كل ساعه » بر آنها وارد مي آيد و « نتايج سوء دنيوي و اخروي » آن پرداخته و رفته رفته چنان بيانات و فرمايشات موعظه آميز ايشان در هم و برهم و غامض ميشد كه رمضان كه سهل است جد رمضانهم محال بود بتوان يك كلمه آنرا بفهمد و خود چاكر تان هم كه آن همه قمپز عربي داني در ميكرد و چندين سال از عمر عزيز زيد و عمرو را بجان يكديگر انداخته و باسم تحصيل از صبح تا شام باسامي مختلف مصدر ضرب و دعوي افعال مضمومه ديگر گرديده و وجود صحيح رو سالم را بقول بي اصل و اجوف اين و آن و وعدو و عيد اشخاص ناقص العقل باين باب و آن باب درواند و كسر شان خود را فراهم آورده و حرفهاي خفيف شنيده و قسمتي ازجواني خود را بليت و لعل و لا و نعم صرف جر و بحث و تحصيل معلوم و مجهول نموده بود بهيچ نحو از معاني بيانات جناب شيخ چيزي دستگيرم نمي شد .
ادامه دارد
شگفتيهاي بدن انسان -146

تنظيم خانواده
Albert Maisel

چندين داروي هورموني مصنوعي كه از نظر باليني مورد آزمايش قرار گرفته و ثابت شده است در صورتيكه بدرستي بكار برده شوند و طبق دستور پزشك مصرف شود بدون خطر خواهند بود نشانه اي از تغيير انقلابي ميباشد كه بشر ميتواند باروري خود را مورد كنترل قرار دهد.
اين دارو ها فقط يك داروي ضد بارداري نيستند . بلكه مواد شيميائي هستند كه بارداري را مورد كنترل قرار داده و كاملاً با هر چيزي كه در سابق مورد مصرف قرار ميگرفته تفاوت دارند ، چون بطور موقت از تخمك گذاري كه عامل مؤثري در فرايند توالد و تناسل است جلوگيري بعمل مي آورند.
تا كنون ، تمام روش هاي پزشكي براي جلوگيري از بار داري شامل اين امر بوده كه نگذارند اسپرماتوزوئيد مرد به تخمك زن برسد . براي اين كار از رابطه جنسي بين زن و شوهر در مواقعي كه تخمك در لوله رحم آزاد ميشود جلوگيري بعمل مي آيد .
اين روش هاي ضد بارداري سنتي در دهه هاي اخير بسيار معمول بوده است . ولي ثابت شده است كه بهيچوجه قابل اطمينان نمي باشند . مثلاً در بررسي كه در سال 1957 در مورد 1165 زوج بعمل آمده نشان داده است كه حتي مطمئن ترين دستگاه هاي ضد بارداري فقط بين 72 تا 80 درصد مؤثر بوده اند .
در كشور هاي پر جمعيت و در حال رشد مانند سيلان ، هندوستان و اندونزي روش هاي ضد بارداري سنتي كاملا بي تأثير بوده است . براي زنان بي سواد محاسبه مرحله عادت ماهانه كه اصل موضوع براي اين امر مي باشد غير ممكن مي باشد . استفاده درست از مسايل ضد بارداري سنتي در اماكني كه وسايل بهداشتي كافي در دسترس نباشد و تمام خانواده در يك اتاق مي خوابند بسيار مشكل خواهد بود و ميليونها نفر در كشور هاي مختلف استطاعت تهيه اينگونه وسايل را ندارند .
با اطلاع از اين نقص ها خيلي از پزشكان و دانشمندان از مدتها پيش در پي يافتن روش مطمئن تري براي جلوگيري از بارداري بوده اند كه در عين حال به سادگي در دسترس همگان بوده ارزان قيمت نيز باشد و حتي براي فقير ترين و بي فرهنگ ترين افراد قابل استفاده باشد .
در اين بين شيميدانان بيوشيمي ، متخصصان غدد مترشحه داخلي و متخصصان بيماري هاي زنان نيز در مورد مسايل مختلف ديگر بررسي و تحقيق مينمودند . چيزي كه آنان در پي آن نبودند جلوگيري از بارداري بود بلكه در پي يافتن راهي براي بارور نمودن كساني كه نازا بودند و بچه دار نميشدند بود . بتدريج در نتيجه اين تحقيقات دانش بشر نسبت به عمل توالد و تناسل بسيار افزايش يافت .
برخلاف انتظار اين اطلاعات موجب گرديد كه راه هاي جديدي براي جلوگيري از بارداري كشف شود . در سال 1950 دانشمندان باندازه كافي بر بيولوژي بارداري آگاه شده بودند و قادر بودند كه نقاط ضعف را از بين برده حلقه هاي زنجير قطع شده بارداري را بهم متصل نمايند . بعضي از اين نكات اين بود كه طبيعت بطور عادي خود بارداري را بطور موقت متوقف مينمايد . موارد ديگر اين بود كه بعضي عمل ها نادرست در زن يا مرد موجب نازائي موقت و يا دائم ميگرديد . ولي حد اقل از نظر تئوري هم كه شده هر كدام از اين نقاط ضعف ميتوانست موجب نازائي عمدي گردد.
اولين كسي كه در مورد امكان استفاده از اين امر براي جلوگيري از بارداري اقدام نمود زيست شناسي بنام گريگوري پينوكس ،معاون مدير عامل بنياد ورسستر آمريكا براي زيست شناسي تجربي بود . دكتر پينكوس قبلاً بعنوان پيشتاز تحقيقات هورمونهاي استروئيد ( ماده شيميائي كه نقش عمده اي در فرايند توالد و تناسل ايفا مي كند) شهرت جهاني يافته بود .
اين محقق در اوايل سال 1951 تصميم گرفت كه دريابد آيا با زياد كردن اين هرمون– پروژسترون – ميتوان بارداري فيزيولژيكي را كنترل نمود ؟ قبلا كشف شده بود كه بمحض اينكه تخمك لقاح يافته رشد خود را در رحم آغاز ميكند ، طبيعت توليد پروژستورن را افزايش ميدهد . اين امر بنوبه خود موجب ميگردد كه تخمدان تخمك خود را آزاد نكند و اين روند در تمام مدت بارداري ادامه يابد. همچنين قبلاً اين را ميدانستند كه پروژسترون ماده سمي نبوده ميتوان آنرا بعنوان دارو مورد استفاده قرار داد . در حقيقت اين هورمون را پزشكان سالهاي متمادي براي جلوگيري از سقط جنين هميشگي بيماران خود مورد استفاده قرار ميدادند ، ولي تزريق اين هورمون را نميتوان بعنوان يك داروي ضد بارداري بكار برد. آزمايشات اوليه دكتر پينكوس اين بود كه اگر اين هورمون از راه دهان مورد استفاده قرار گيرد باز هم خاصيت جلوگيري آزاد شدن تخمك را از تخمدانها دارا خواهد بود يا خير . براي اثبات اين امر به خرگوش هاي ماده اين هورمون را در مقدار هاي متفاوت دادند و بعد از بيست و چهار ساعت آنها را نزد جفت هاي خود رها كردند . نتيجه اين بررسي افشا كرد كه هر موقع مقدار هورمون خورانده شده از راه دهان از پنج ميليگرم تجاوز ميكرد تخمك گذاري متوقف ميشد و هيچكدام از اين خرگوش ها باردار نمي شدند .
ادامه دارد
منو
لیست دوستان
امکانات
لینکها در صفحه جدید
تشکر


کليه حقوق محفوظ است